«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
گفتگوهای متن کاملا بیمعنا و بیتناسب بود.بازیگران با داد زدن سعی در ابراز احساس داشتند. بازی بازیگران ضعیف و خلاف شرایط مورد توصیف بود. از همه بدتر بازی بازیگری بود که مونولوگ ابتدایی و پایانی نمایش را میگفت که با خنده و تمسخر از جنایات وحشتناک صحبت میکرد.
این نمایش برای شیفتگان ادبیات مثل یک جشن بینظیره.شیوهای که نویسنده منظور و هدفش رو انتقال میداد بسیار عجیب و دور از انتظار و البته تاثیر گذار و فوق العاده بود .بازیگران در نقشهای مختلف عالی ظاهر شدن.
متن بسیار زیبا و اجرای بازیگران زیباتر بود .نگارش چنین متنی با این پیچیدگیها کار راحتی نبود و اجرای بازیگران کار رو به مراتب جذابتر میکرد .واقعا جا داره خسته نباشید و دست مریزاد به کارگردان و تمام عوامل اجرایی گفت .
متن احتمالا میخواست مسائل مختلف خانوادههای درگیر مهاجرت را نشان دهد ،اما این خواسته از پس داستان ضعیف و دیالوگهای ضعیفتر واضح نبود .تکرارهای بدون تاثیر در متن ،ادای دیالوگها فاقد روح و احساس ،استفادههای شلخته و بیربط از صداهای ضبط شده فضای نمایش را خستهکنندهتر میکرد .
به نظرم نمایش تقلید بسیار ضعیفی از نمایش بک تو بلک بود .همان جابجایی موقعیتها ،تعلیق فضا ،صدای ضبط شده ،ادای مونولوگوار ،نگاه ثابت و مخاطب قرار دادن تماشاچی و بسیاری شباهتهای دیگر .
هیچ گاه فکر نمی کردم از محیطی خسته کننده مثل دفتر مدرسه بتوان چنین فضای پر تعلیق و نگرانی را به وجود آورد .مضامین ،اتفاقات ،و حتی روزمره های یک مدرسه در کنار هم ،چنین جذاب .
برخلاف عرف جامعه امروز ،متن بدون استفاده از جملات رکیک و زننده ،مستقیم مسئله را مطرح می کرد .و تا پایان ما را همچنان در تعلیق "واقعیت چیست؟" قرار میداد ،تا از درون تضادها بتوانیم عمق اجبار و تصمیم غلط مدیر را دریابیم . می فهمیدیم که صرف نظر از تجاوز ،پشت پرده خاطرات ما از نظام آموزشی چه چیزهایی جریان داشته و خود آن افراد بیش از هرچیز نیازمند آموزش رفتار صحیح هستند .
مقایسه همین تضادها بود که گاه بیننده را به خنده وامیداشت . خنده به موقعیتی کاملا جدی ،سخنانی کاملا جدی ،ولی با یک چینش هنرمندانه .
به نظرم حتی یک دیالوگ بیهوده در کل نمایش شنیده نمیشد و از این جنبه می بایست نویسنده را تحسین کرد .همه جملات کاملا در راستای پیشبرد داستان و شناخت شخصیت ها گفته میشد .ظرایف کلام کاملا منطبق بر جایگاه و ویژگی های شخصیت ها بود .
بازی های قشنگ ،کارگردانی خوب و متن قوی همه "آقای مدیر" را چنین دیدنی کرده بود . لذت تماشای موقعیتی نگران کننده ،از دل محیط آرام دفتر مدرسه .
آقای فردین دری نژاد
ابتدا از شما می پرسم ؛ آیا این کار را دیدید ؟
و آیا بیننده حرفه ای تئاتر هستید ؟
از آن جایی که صداقت به "غرض ورزی" تعبیر می شود بهتر است به کف زدن دروغین اکتفا کنید .
گروه اجرایی به وضوح درکی از متن نداشت .
بازی ها ضعیف و بی ارتباط با متن و در بسیاری موقعیت ها مضحک بود . (خندیدن بازیگرها در حین اجرا هم این امر را تشدید می کرد . ) با ژست های اغراق شده و بی معنا تلاش می شد احساسی از موقعیت به وجود بیاید که مشخصا بی نتیجه بود و فقط اجرا را تحمل ناپذیر می کرد .
مسلما صرف اجرا کردن این متن دال بر کیفیت نیست و گروه و البته کارگردان تا رسیدن به حداقل های تئاتر راه درازی را در پیش دارند .