در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | شایان محمدی درباره فیلم مالاریا: مالاریا (پرویز شهبازی) عزیزم کجایی؟! مهرزاد دانش که چی؟ این پرس
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 19:48:57
مالاریا (پرویز شهبازی)

عزیزم کجایی؟!

مهرزاد دانش
که چی؟ این پرسش دو واژه‌ای، اولین چیزی بود که بعد از تماشای آخرین لحظات فیلم در برخورد قایق به لبه‌ی صخره‌ها به ذهن خطور می‌کرد. فیلم گرچه ارجاعات مشهود به فیلم‌های تحسین‌شده‌ی پیشین شهبازی، مخصوصاً نفس عمیق دارد، اما متأسفانه کم‌ترین نسبت را در عمق با آن‌ها برقرار می‌سازد. نگاه نهیلیستی حاکم بر نفس عمیق و فضای اگزیستانسیالیتی دربند و موقعیت ناتورالیستی عیار ۱۴ کجا و این همه تشتت و آشفتگی و بی‌منطقی در مالاریا کجا؟
بله... متوجه تأکید فیلم‌ساز بر عنصر موبایل - چه در بعد ارتباطات مکالمه‌ای‌اش و چه مخصوصاً در بعد تصویربرداری‌اش - هستم و می‌توان از نماهایی ... دیدن ادامه ›› هم‌چون پنهان شدن دخترک در ساز شکسته‌ی پسر نوازنده و آن نماهای نقطه نظر، موتیف‌ها و معانی و تأویل‌ها و ارتباط‌هایی را استخراج کرد، ولی این‌ها همه در برابر ناموزونی و پراکنده‌نمایی و تکرار نمودهای مستعمل متن رنگ می‌بازد و حتی بیش‌تر به نوعی جلوه‌های ازقاب‌خارج‌شده شباهت پیدا می‌کند.
دختر و پسر جوان این فیلم نیز هم‌چون کامران و منصور نفس عمیق از خانه بیرون می‌زنند تا راهی برای گریز بیابند، اما هرچه‌قدر انگیزه‌ی جوانان نفس عمیق به رغم خودداری فیلم‌ساز از مستقیم‌گویی، قابل‌درک بود، این‌جا برعکس، با وجود پرگویی درباره‌ی وضع بد زندگی دختر در نزد خانواده‌اش، هم‌چنان بلاتکلیف و تصنعی است. چنین وضعی، وقتی به نکته‌های بی‌ربطی هم‌چون شب شادی مردم برای توافق هسته‌ای می­رسد و با شعارهای وحشتناکی که در برخورد با آن خبرنگار سمج صداوسیما داده می‌شود و یا آذرخش در بانک در مقایسه بین هنرمند و قصاب به زبان آورده می‌شود، بدتر و بدتر می‌شود. به همین بیفزایید قطب‌بندی‌های کلیشه‌ای را که در شمایل صاحبخانه بد، جوجه رنگ‌کن بد، والدین بد، رییس بد بانک و... شکل گرفته و مواجهه‌های پیچیده‌ی اجتماعی معاصر را در تقسیم‌بندی‌های قطبی ساده‌انگارانه خلاصه کرده است.
متأسفانه مالاریا حد خود را در مقام بیان صرف و ناهنرمندانه‌ی معضلات اجتماعی‌ای هم‌چون فقر هنرمندان جوان، عدم درک جوانان توسط والدین، رواج پلشتی در مناسبات اجتماعی، بیهوده‌گرایی در میان نسل جوان و... تنزل می‌دهد و بیش از این چیزی در چنته ندارد تا مطرح کند. فیلم هیچ تکیه‌گاهی (نه شخصیت‌پردازی، نه درام، نه روایت و نه منطق‌های سببیتی و...) برای خود باقی نگذاشته تا با استناد به آن بتواند سرپا بایستد.
چشم می‌بندیم و از این فیلم در کارنامه‌ی شهبازی سریع می‌گذریم. فیلم‌های قبلی او چنان سرپا هستند که با یادآوری‌شان، هم‌چنان چیزهایی برای فکر کردن داشته باشند.
باید گفت هم به شما جناب محمدی و هم منتقد خو ب جناب دانش با تاسف که بیش از تاسف و واقعا درد اور که وقتی انتخاب کار گردان یک جوجه سجری بسبار بسبار عوضی و پرو و است دیگر تکلیف بقیه فیلم مشخص است و از ان بدتر هیت انتخاب که یک فیلم که بیشتر یک جیلم را برای سوذای تمشک بیشتر برازنده است.
۱۵ بهمن ۱۳۹۴
فکر می کنم که مینای عزیز خیلی عصبانی بودن موقع نوشتن و البته فکر می کنم بعد دیدن مالاریا حق دارن :)
۱۵ بهمن ۱۳۹۴
ابتدا باید بگویم که جناب رسولی بنده انشاه فاجعه بار نمی باشد و محض اطلاع تان عمدا بله به عمد فیلم را جیلم نوشتم و مجری سجری را و اگر منظور تان سودای تمشک - اشتباه تاپپی بسیار بسیار پرو باشد اینهم تصیح کردم . دوم بله خانم نسیم گرامی بنده خوشبختانه این فیلم را که نه بلکه این جیلم را ندیدم ولی همان عوامل بسیار بسیار فاجعه بارش را که دیدم کافی بود.. که باز خورد ها متوجه شدم . در ضمن جناب رسولی باید بگویم که انشاه اینجانب فاجعه وار نمی باشد بلکه انچه فاحعه بار است انهم بسیار بسیا انتخاب این جیلم توسط هیت انتخاب. فیلم های فجر. جالب دفاع جناب وکیلی از یک جیلم افتضاح و نقد تند ایشان بر نمایش بسیار خوب ازدواج اقای می سی پی ؟؟؟؟ جالب است نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
۱۵ بهمن ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید