در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | فاطمه لنکرانی درباره نمایش در خواب دیگران: "از پشت پنجره که نگاه کنی همه چی تکراری و عبثه ولی وسط گود که باش
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:22:15
"از پشت پنجره که نگاه کنی همه چی تکراری و عبثه ولی وسط گود که باشی حس میکنی داری تازه ترین قصه زندگیتو مینویسی..." قصه تمام شر و شورهایی که با دلیل اما نه با استدلال شعله ور شد و هیچگاه به نتیجه ای میخواست نرسید و محکوم به تکرار در نسل بعد است. حمیدرضا آذرنگ همان فراموشی تاریخی ایران است که هیچ یک از فجایع را جدی نگرفت و به مسجد سپه سالار چشم دوخت. کانسپتی بسیار قوی و جذاب که میتونست خیلی جذابتر از اینی که هست به ما منتقل بشه اما نشد. شاید هم اگر برأی ردیف کنار (A) دوره ١٣٣٢ چیزی بیش از نمایشی رادیویی میبود و پرده ای مزاحم ما نبود کمتر سقف را گز میکردیم و از میانه کار به افتخار دستیابی به ارتباط بصری هم نائل نمیشدیم. نمایشی که برای من حالاحالاها جا برای تأمل داره اما لذت نبردم. جا داره خسته نباشید بگم به آقا نوید به تویی که یک تنه لذت این نمایش رو خاموش کرد. بازیهای بالطبع عالی، هر چهار نفر، و ابهامات تمام نشدنی. خسته نباشید :)
"کانسپتی بسیار قوی و جذاب که میتونست خیلی جذابتر از اینی که هست به ما منتقل بشه اما نشد"

خانم لنکرانی با این فرمایش شما موافقم با این توضیح که به نظر بنده به جز ستون و پرده عناصر دیگر نیز در جای خود قرار نداشتند و عوامل دیگری همچون: نورپردازی که نه به کمک فضای نمایش آمد و نه چشم بیننده را هدایت کرد. میزانسن که فراموش کرده بود برای باکس های A و D بلیت فروخته شده و ساکنین باکسهای میانی نیز اکثراً شاهد رژه ای منظم از چپ به راست و بالعکس بودند. نقش آفرینی هایی که مکانیکی و دیکته شده بدون انتقال هیچ حسی گویی مجبورشان کرده باشند بر صحنه حاضر شوند و بهترینشان همان فروشنده بود که اینک آقاجون خطاب میشود. متن که وقتی خود جناب برهانی مرند نویسنده آن بوده و آقای امینی دراماتورژی کرده و باز آقای برهانی برند کارگردانی و به صحنه برده مثل فرزندی که میان مشاجره پدر و مادر به هر گوشه کشیده ... دیدن ادامه ›› شده و حیران گشته هربار چشم می گشود خود را سمتی می یافت و دست آخر با صدور مانیفست خواست هرکس تا پایان چیزی عایدش نشده دست خالی بیرون نرود! و دیگر نواقص که به زعم حقیر در بلاتکلیفی و عدم پختگی اثر نقش بسزایی ایفا نمودند.
روحش شاد مؤذن زاده اردبیلی که اگر نماز اول وقتمان میسر نکرد لااقل خوب می گریاندمان.

بنده نیز تصور می کنم امشب دو سه ایدۀ خوب همچون حافظۀ تاریخی مردمان را در یک نمایش نامطبوع شاهد بودم.
پوزش می طلبم که ذیل مطلب شما زیاده سخن راندم.
۲۱ بهمن ۱۳۹۴
مینا خانم گرامی متشکرم از مشارکت شما
احتمالی که طرح فرمودید قابل بررسی ست و بله امکان دارد در این دست به دست شدن متن، اندیشۀ پشت اثر غامض شده باشد. خوشحال خواهم شد پس از تماشای نمایش نیز دوستان خود را از نقطه نظرات خود بهره مند فرمایید.
و ممنونم اگر تذکری که ذیل مطلب خانم ثانی خطاب به بنده نگاشته اید را بمنظور حفظ پیوستگی مباحث آن تاپیک حذف نمایید. ( با حرکت موس بر روی مطلبی که درج نموده اید گزینه حذف نمایان می شود)
مجدداً سپاسگزارم.
۲۷ بهمن ۱۳۹۴
با پوزش فراوان ببخشید. انجام شد.
۲۷ بهمن ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید