نمایش را دیدم .
احساس خوبی نداشتم .
چیزی مرا آزار می داد و از عزیزان همراه می پرسیدم چه دریافتید ؟
و هر یک نکته ای به اشاره که نگاهم را وسیع تر می کرد .
و من صدای آهسته ی برف را دیده بودم .
جابر رمضانی کارگردانی نیست که اجرایی در سطح ارائه کند .
نویسنده و کارگردانی ست که : مخاطبی چون مرا اول حیرت زده و کنجکاو و سپس به سرمنزل مقصود می برد .
درود ها جابر رمضانی بسیار عزیز .
سوراخ
... دیدن ادامه ››
را دیدم . آدم هایی له شده در گریزاز خویشتن ،
در عدم مقابله با آن چه و یا آن که هستی شان را به تاراج می دهد .
آیا هویت قورت داده شده به زایشی نوین و روشنایی که باید می انجامد ؟
بسیار به امیدم .
دکور برایم جالب بود و بسیار همخوان با ساکنینش .
آنقدر محو دکور و بازی و متن بودم _به ترتیبی که احساس کرده ام _ که موسیقی با آن بلندیش به خاطرم نیست
به امید باری دگر دیدن .
و
تئاتر مستقل تهران ورودتان را به سالن های تئاتر بسیار خوشآمد می گویم