نمایش خدای کشتار با در نظر گرفتن متن فوق العاده یاسمینا رضا(بعضی وقت ها کلمات یاری نمیکنند)، و بازی های خیلی خوب و حتی عالی علی سرابی نمایشی نیست که آدم رو ناراضی از سالن بیرون بفرسته و قطعا در روزهای آینده از این کار بیشتر خواهیم شنید. فقط چیزی که ذهن من رو به خودش درگیر کرده بیشتر روی متن نمایشنامه س. خدای کشتار به صورت مشخص اثر طنزی نیست یا بهتر بگم وقتی متن رو میخونی خیلی از تضادهایی که بهش برمیخوری چیزی نیست که به نظر خنده دار بیاد،(حداقل به نظر من) شاید یک جاهایی دیالوگ هایی خنده دار باشه ولی در کل تضادی که یاسمینا رضا از انسان معاصر میخواد نشون بده یک جورهایی تلخ و غم انگیزه، و این موضوعیه که زیاد در کاری که الان داره اجرا میره دیده نمیشه.(البته نمیتونم هم بگم این نقطه ضعفی برای اجرای فعلیه.) البته یک جاهایی از نمایش در لحن ستاره پسیانی این تلخی احساس میشد ولی به صورت کلی نمایش به سمت طنز و کمدی تمایل بیشتری داره.
بهرحال همه اینها رو گفتم که بپرسم آیا اگر شما کار رو دیدید و با متن آشنایی دارید هم فکر میکنید نمایشنامه خدای کشتار قرار بوده بر مبنای طنز پیش بره؟ آیا شما در متن نمایشنامه برداشت طنزگونه از ماجرا دارید؟