در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | راضیه فیض آبادی درباره نمایش کروماکی: دکتر ملکیان در یکی از سخنرانی‌هایش دررابطه با عنصر تخیل و اخلاقی زیستن
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:09:24
دکتر ملکیان در یکی از سخنرانی‌هایش دررابطه با عنصر تخیل و اخلاقی زیستن انسان‌ها اشاره میکند: انسان‌ها هرچه تخیل بیشتری داشته باشند، هنرمندترند. برای اخلاقی زیستن باید قدرت تخیل بالا باشد. کتاب «ابتذال شر» حاصل شرکت کردن هانا آرنت، فیلسوف بزرگ معاصر در محاکمه آدولف آیشمان، یکی از افسران جلاد آلمان نازی، پس از جنگ بود. آیشمان مسئول «اداره امور مربوط به یهودیان» در دفتر مرکزی امنیت رایش بود و نزدیک به 400 هزار یهودی را کشت. پس از تشکیل اسرائیل یهودی‌ها این شخص را ربوده و برای محاکمه به اسرائیل بردند. آرنت که شخصا در این محاکمه حضور داشت، در کتاب «ابتذال شر» نوشت که آیشمان هیچگونه رذیلت اخلاقی فردی ندارد و فقدان «قدرت تخیل» در وی باعث کشته شدن 400 هزار یهودی شده است. به باور آرنت اگر آیشمان دارای قدرت تخیل بود، می‌توانست خود را جای یک مادر یهودی تصور کند که تمام اعضای خانواده‌اش را به کوره‌های آدم‌سوزی برده‌اند، بنابراین از جنایت دست می‌کشید.
قدرت تخیل در ادبیات به خوبی پرورش مییابد و در این میانه از نظر من نقشی که تاتر و رمان بازی میکنند بسیار پررنگ است، در واقع اگر قدرت تخیلی نداشته باشید نمیتوانید از خواندن رمان لذت ببرید، نمیتوانید به دنیای ذهنی شخصیت ها نزدیک بشوید، نمیتوانید درد و رنج آن ها را درک کنید و بفهمید که فلان شخصیت در فلان جای داستان چرا فلان واکنش را نشان داد یا چرا انقدر در خود فرورفت؟ چرا شکست؟ چرا فروریخت؟ در دیدن تاتر هم همین گونه است. اما میخواهم بگویم بعضی از نمایش ها هستند، که شما را مجبور میکنند که تخیل کنید و فراتر از آن همدلی کنید، اگر تخیل کردن منجر به همدلی کردن بشود، شاید دنیا جای بهتری برای زیستن باشد، همدلی یعنی وقتی که بتوانید خودتان را در پوست دیگری فرو ببرید و از همان دریچه‌ی باورهای او به جهان نگاه کنید و احساسات، عواطف و خواسته‌های خودتان را مانند او شکل دهید و کروماکی شما را یاری میکند که تلاش کنید در پوست دیگری فرو روید.
کروماکی، در این دنیایی که هر روز بی‌تفاوت فقط شاهد و ناظر بدترین اتفاق‌ها و خشونت‌ها هستیم، قصد دارد دست‌مان را بگیرد ببرد جایی که بتوانیم ... دیدن ادامه ›› از دریچه‌ای دیگرگونه ببینیم، که انقدر بی‌تفاوت نگذریم، که تخیل کنیم، از خود بپرسیم، اتفاقی که فقط شاید چند دقیقه سرخط خبرهای روزنامه‌ها و سایت‌های خبری بود، چگونه می‌توانست باشد.
کروماکی از بیرون سالن شروع می‌شود، جایی که چند استوانه گذاشته‌اند تا نقش صندلی را برایت بازی کند، جایی که تماشاچی به حالتی مستاصل باید جایی برای ایستادن یا نشستن پیدا کند و منتظر بماند و کسی هم نیست توضیحی بدهد، کمی با کلافگی به صورت یکی‌یکی باید وارد سالن شوی. بقیه‌اش را دوستان گفته‌اند که با چه فضایی روبه رو میشوی.
نمایش که شروع می‌شود، تنها خودت هستی که باید سوژه‌ات را پیدا کنی، ببینی قادری خودت را جای کدام یک بگذاری، پناه جوی سوری؟ عراقی؟ افغانی؟ بحرینی یا ایرانی؟ سوژه ات را که پیدا کردی دیگر خیلی سخت است که از او جدا شوی، که عمق نگاهش را رها کنی و به دیگران چشم بدوزی، شاید این اولین قدم باشد که بتوانی در پوست دیگری فرو بروی، در کروماکی همه بازیگران، در طول نمایش، در پوست نقششان فرو رفته‌اند، حتی وقتی آن سوی سالن همه به تماشای مهلکه‌ای نشسته‌اند، چند نفر را در گوشه‌هایی میبینی که دارند با کابوس‌ها و ترس‌هایش عرق میریزدن، که مردمک چشم‌هایشان از ترس گشاد شده است، که دستان‌شان میلرزد، یکی هست که هی کوله‌اش را از اضطراب باز می‌کند و میبندد. از درک همه نمایش شاید بازبمانی، شاید در جریان هر آن چه باید قرار نگیری، ولی این هم مثل خود زندگی است.
نمایش که تمام شد، فکر کردم که چقدر، چقدر ادبیات کمک میکند که اخلاقی تر زندگی کنم.
کمپانی هنرهای اجرایی ویرگول و وحید این را خواندند
حامد حسینیان برزی و کیان این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید