بد نیست دوستان تفاوت نمایشنامه را با پاورقى هاى سطحى مجلات و روزنامه هاى زرد بفهمند. متاسفانه گاهى مجموعه اى از عوامل دست به دست یکدیگر مى دهند تا یک کارگردان و نویسنده با ارائه یک کار ضعیف که شامل متن، کارگردانى، بازیگرى و غیره مى شود سطح سلیقه مخاطب را تنزل بخشد. باعث تاسف است که تماشاگر تنها به واسطه چند اسم به سالن تاتر برود و البته سرخورده و ناکام برگردد. همچون این نمایش که کارگردان و نویسنده اش حتى زحمت کمى فکر کردن و طراحى میزانسن را به خودش نداده است و شاید البته توانایی اش را نداشته است. تنها با امید به موفقیت در گیشه و استفاده از چهره هاى تلویزیونى و سینمایی ( آنهم نه مطرح و درجه یک) نمایشش را آماده کرده و آنچه برایش اهمیت نداشته کیفیت و تاتر است. در واقع در درجه بندى این افراد مى بایست در ردیف کارگردان هاى تاتر آزاد قرار بگیرند و امکان استفاده از سالن هایی چون گلریز و بولینگ عبدو را داشته باشند . اما شاید به دلیل فشردگى برنامه و شلوغى آن سالن ها این امکان برایشان پدید نمى آید و به ناچار به سالنهاى حرفه اى تاتر روى مى آورند که البته در گیشه در نهایت موفقیتشان هم چشمگیر نمى شود. به هرحال متن این نمایش بهتر است در پاورقى مجلات سیب سبز ، خانواده، زندگى ایدآل ، جدول متقاطع و ... چاپ شود . نه اینکه با نام نمایش حرفه اى در سالنى که مزین به نام یکى از اساتید مسلم تاتر است اجرا گردد. واقعا هدف از این نمایش چیست؟ به قول بعضى ها پس از خروج از سالن اولین سوال ذهنمان این است: خب ، که چى؟؟!