در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال پویان کى نژاد | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:47:41
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
چه آرامش عجیبى داشت این نمایش . نوعى سکون و سکوت در این نمایش حاکم بود که اجازه مى داد شما دیالوگ ها رو بشنوید و بهش فکر کنید . و چقدر بعضى از این دیالوگ ها تکان دهنده بودند. تا ساعتى پس از اجرا به آنها فکر کردم. چقدر دغدغه مند و درست بود این نمایش. بازى هاى خیلى خوب در صحنه اى زیبا . در میان نمایشهاى این روزها که زرق و برق الکى دارند این نمایش بى ادعا و پرمحتوا بسیار دیدنى است.
قصه در دو زمان حال و گذشته روایت مى شود . در زمان گذشته حضور جوانى مطرب به نام ذبیح در سراى یکى از بزرگان قاجار و عشق میان او و دختر نازپرورده و افسرده این سرا و نیز عشق پنهان ملک خاتون مطرب و کنیز قدیمى این سرا به ذبیح دستمایه قصه مى شود که بسیار جذاب و دیدنى است.
اما در زمان حال اتفاقى نو نمى افتد و تنها زنان پریشان احوال سرا به مرثیه خوانى و بیان خاطرات گذشته و حسرت خورى گذشته مشغولند.
در صحنه هاى گذشته قصه به شیوایی روایت مى شود و جلو مى رود اما در زمان حال بیشتر تکیه نویسنده و کارگردان بر ارائه اشکال نمایش ایرانى است که البته مکمل قصه در زمان حال و توصیف سرگذشت کاراکترها در این زمان و ارتباطشان با گذشته است.
به همین دلیل گاه به نظر مى رسد که تماشاگر در دنبال کردن قصه اصلى کمى سردرگم مى شود که البته هرچه به سمت انتهاى نمایش پیش مى رویم این پل ارتباطى میان تماشاگر و قصه و نمایش بیشتر شکل مى گیرد و مخاطب به دریافت بیشترى از قصه مى رسد.
در مجموع ناسور نمایش خوب و موفقى است.
کارگردانى، طراحى صحنه ، موسیقى و نور اجزاى موفق ناسور هستند. نمایشى که علاوه بر داشتن قصه جذاب در خلق صحنه ها و لحظات تاثیر گذار موفق است. همچون لحظه اول دیدار دختر قجرى و ذبیح جوان مطرب، تک گویی عاشقانه ملک خاتون ، صحنه وداع ملک و ذبیح و صحنه پایانى ذبیح و مونولوگ پراحساس و گرم او که ... دیدن ادامه ›› بسیار عالى و به یادماندنى از کار درآمده اند.
بازیها اما ،نقطه قوت اصلى نمایش ناسور هستند. رویا میرعلمى و نسیم ادبى همچون همیشه درخشانند و البته علیرضا آرا که بسیار مسلط و عالى نقش آفرینى مى کند و صداى آوازى اش آنچنان پرطنین و دلنشین و زیباست که او را در بازیگرى منحصر به فرد مى کند. دست مریزاد...
تبریک به سجاد افشاریان و گروه خوبش.آقا مثل همیشه با طراوت و خلاق بود،بدرخشید ...
کیمیا TAV این را خواند
سجاد افشاریان این را دوست دارد
ممنون جون دل :-*
۲۳ مرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آنچه در دنیاى امروز گریبان انسانها را گرفته است قطع به یقین با معضلات و گرفتارى هاى آدمها در سالها و دهه هاى گذشته متفاوت مى باشد،خانه هاى سرد امروزى، روابط پیچیده و سرد آدمها با یکدیگر و گریز انسان از خود و خانه خود براى یافتن دنیاى بهتر از یک سو و سرعت پیشرفت تکنولوژى و تغییر مشهود زندگى انسانها از سوى دیگرباعث آن گشته که آدمها هر روز در تقابل سنت و مدرنیته و جبر و تعصب و اختیار و ... گرفتار باشند.
نمایشى که دیشب دیدم برشى بود از سه زندگى،از سه خانواده که هر کدام بسته به طبقه و جایگاه خود با معضلات عجیب و غریب دنیاى امروز درگیرند.
نمایش کلیک کوچولو بدون قضاوت و نتیجه گیرى تنها آنچه را که در لایه هاى اجتماع وجود دارد و به وقوع مى پیوندد بدون کمترین اضافه گویى به نمایش در مى آورد و به مخاطب یادآور مى شود،سه داستان که به واقع هر کدام براى بخشى از مخاطبان ملموس و آشناست و ما به ازاى آن در خانه بسیارى از ما اتفاق مى افتد اما غالبا به دلیل تعصبات و پرده پوشى ها موضوع پنهان مى ماند. قصه ها بسیار ساده و روان اجرا مى شوند.تکنیک هاى امروزى نمایشهاى مدرن در این نمایش ورود پیدا نمى کنند،زبان نمایش بسیار ساده و قابل درک است،دیالوگها انگار از زبان خود ماست،همه و همه اینها به مخاطب اجازه مى دهد تا به راحتى با داستان نمایش هم ذات پندارى کند.احمد سلیمانى به عنوان کارگردان قصد خودنمایى ندارد و فقط شرایطى فراهم آورده تا موضوع قصه به بهترین و ساده ترین شکل ممکن به تماشاگرانش منتقل شود،نور ، صدا ، لباس و عناصر صحنه به گونه اى طراحى و انتخاب شده اند که تمرکز تماشاگر از اصل نمایش و موضوع و قصه گرفته نشود،تقریبا همه چیز به اندازه است،فلفل و نمک نمایش هر دو به قدر کافى ست .بازى ها روان و باور پذیر است و همین اندازه براى پیشبرد هدف نمایش کفایت مى کند،هرچند که در دقایق پایانى اپیزود اول بازیگران آنچنان بر نقش و متن و بازى و لحظه تسلط پیدا مى کنند که توى مخاطب خود را در بطن ماجرا احساس مى کنى و فراموش مى کنى که این یک نمایش است.آقاى علیرضا محمدى در نقش مرد اپیزود اول آنچنان حس و تکنیک را توامان با ریتم به پیش مى برد که خواسته یا ناخواسته چشم تماشاگر را مى دزدد و خود را به ستاره نمایش بدل مى سازد. درباره این نمایش مى شود ساعتها صحبت کرد همچنان که در طول مسیر بازگشت به خانه فکر مرا مشغول کرده بود.
آقای کی نژاد عزیز
یادداشت یا نقد شما هم مثل خود نمایش کاملا مختصر و مفید و در عین حال کامل بود. ممنون که نظرات مفیدتون رو با ما به اشتراک گذاشتید
۰۵ مرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایشى بسیار ساده در ظاهر و بسیار پیچیده در محتوا.بازى خانم عابدى خوب بود، لحظه هاى خوبى در کار وجود داشت. در کل خوب بود.
سارا صلح جو و رعنا جمالی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید