ما عبور زنده ی عطریم
در نیم روز رگ
آوار علوفه
در ایثار پاییز
به شکل سپیده دم
که در حراج برگ ها
زرد ناب می بخشد
ثانیه ی آب
آن گاه که
از دهانه ی سبز عبور کند
و پرنده موج نگاه را
از آسمان بر روی تپه نشاند
جایی که ایل
در قناعت پروانه
اتراق کرده بود
ما محصول گل بودیم
در جنون غلیظ
که فرصت دوست داشتن
معطرمان می کرد