یک بازیگر و هشت نمایش کوتاه / نگاهی به نمایش ˝ماتریوشکا˝ پارسا پیروزفر
حسن پارسائی: نمایش ˝ماتریوشکا˝ پارسا پیروزفر، اجرائی مفرح، دیدنی و از لحاظ آموزشی جلوههای ˝بازیگری˝، نمایشی تجربی، مثال زدنی و هنرمندانه است.
سرویس تئاتر هنرآنلاین: اغلب داستانهای کوتاه "آنتوان چخوف" به دلیل ساختار منسجم و هنرمندانهشان و نیز به سبب تأکید زیاد بر موضوعات، موقعیتها، حوادث و کاراکترهای پارادوکسدار و متناقض، قابلیت زیادی برای نمایشنامه شدن و ویژگیهای شاخص و برجستهای برای به نمایش درآمدن برروی صحنه تئاتر دارند. معمولا سن و صحنه تئاتر هم به چنین تناقضات و پارادوکسهای طنزآمیز و کمیک، برجستگی و خصوصیات دراماتیک قابل تأملی میبخشد. داستانهای او میتوانند به نمایشهای کوتاه تک پردهای کمیک تبدیل شوند و یا به صورت چندگانهای روی صحنه به اجرا
... دیدن ادامه ››
درآیند.
موضوعات داستانهای او همواره ارتباط بیواسطه و تنگاتنگی با جامعه روسیه زمان خود دارند و چون "چخوف" روی مسائل و موضوعاتی تأکید میورزد که به اکثر جوامع بشری ربط پیدا میکنند، حتی اگر داستانهای او آدابته هم نشوند و با همان اسامی و خصوصیات زمانی و مکانی کامل به اجرا درآیند، باز بردل و ذهن همه مخاطبان تئاتر- با هرملیت و اقلیمی - مینشیند و به همان حال که مخاطبان را عمیقأ به تفکر وامیدارد، آنها را هم میخنداند.
نمایش "ماتریوشکا" با شناخت چنین ویژگیهایی تدارک دیده شده است؛ یعنی روایت صحنهای و نمایشی هشت داستان کوتاه "آنتوان چخوف" است که هم اکنون در سالن ناظرزاده از مجموعه سالنهای ایرانشهر اجرا میشود. داستانهای انتخاب شده برای این اجرا عبارتند از: "مرگ یک کارمند دولت"، "چه طور دمیتری کولدارُف یک شبه معروف شد؟ "، "مکاکمه"، "جنون ادواری"، "تسویه حساب"، " زن نجیبی که از میان ما رفت"، "شاهکار هنری" و " بوقلمون صفت". این داستانها به اقتضاء مدت زمان نمایش تا حدی خلاصه شدهاند، اما جوهره موضوعی و نمایشی آنها حفظ شده است. همه آنها حول یک ویژگی و خصوصیت محوری به هم ارتباط پیدا کردهاند و آن هم تناقضات وپ ارادوکسهای آنهاست. داستانها اساسأ به مسائل زندگی اجتماعی مردم میپردازند و در پس نگره "چخوف" به کاراکترهایش، همواره یک تحلیل روانشناختی عمیق هم وجود دارد؛ به همین دلیل حتی در کوتاهترین داستانهای او کاراکترها تاحدی شخصیتپردازی میشوند.
نمایش " ماتریوشکا" بدون مقدمه آغاز میشود و چون همه نقشها هم توسط یک بازیگر (پارسا پیروزفر) اجرا میشود، این بیواسطگی در همان آغاز، نمایش را تا اندازهای تصنعی و حتی شبیه یک "تمرین بازیگری" در کارگاههای نمایشی جلوه داده است؛ اگر پارسا پیروزفر در آغاز به عنوان "راوی" توضیحاتی خاص در مورد متن و اجرای نمایش به تماشاگران میداد و بعد نور میرفت و در بازگشت، همان صحنه اول نمایش به اجرا درمیآمد، ذهن تماشاگران برای مواجهه با چنین شروعی آماده و آدابته میشد و میپذیرفتند که با نمایشی خاص و تاحدی تجربی روبه رو هستند که ضمن ارائه داستانهایی بسیار زیبا، اجتماعی و روانشناختی، گونهای ابتکاری از اجرای نمایش کمدی را هم عملا نشان میدهد؛ در حال حاضر، به دلیل بازی بسیارخوب، زیبا، ماهرانه و هنرمندانه پارسا پیروزفر در همه نقشهای مربوط به هشت داستان کوتاه "چخوف"، تماشاگر با نوع اجرا ارتباط عاطفی و ذهنی برقرار میکند و تا آخرهم ادامه مییابد. او از دیدن هشت نمایش کوتاه کمدی واقعا لذت میبرد.
پارسا پیروزفر به عنوان کارگردان، با همان تعریف و اجرای یک نفره، طوری میزانسندهی یا به عبارتی، حالت و جایگاهدهی به صحنه حضور خودش را طراحی کرده که بتواند از پس نقشهای مورد نظر برآید و ضمنا باورپذیری نقشها زائل نشود. او به شکلی ابتکاری به کمک چراغ رومیزی یکی از پرسوناژها در نوردهی صحنه هم دخالت میکند.
نمایش " ماتریوشکا" به نویسندگی "آنتوان چخوف" با تنظیم متن توسط پارسا پیروز فر و طراحی، کارگردانی و بازی خود او، در رابطه با مقوله بازیگری دارای دادههای زیبائی شناختی هم است، زیرا عملا زیبائی هنر بازیگری را و این که چه طور یک نفر در نمایشی اپیزودیک، همه نقشهای نمایش را خودش اجرا میکند و روح، روان و احساساتش در چندین نفر به گردش درمیآید و نهایتا به جسم و روح خود او باز میگردد، نشان میدهد. در این بازیگری، از ژست، حرکت، جای گیری، حالات چهره، حالت دهی به بدن و استفاده از اندام و اعضاء و نیز "وانمودهسازی" های پانتومیموار و تغییر صدا و لحن به خوبی استفاده میشود. هر هشت نمایش کوتاه بدون وقفه و صرفأ با رفتن چند دقیقهای نور به تناوب اجرا میشوند؛ تعدد و تنوع نقشها به حدی است که ذهن تماشاگر به قیاس و ارزیابی میزان توانمندی "بازیگر" و نیز جذابیتهای هنر بازیگری وادار میشود.
طراحی صحنه بسیار ساده، اما کاربردی و کارکردی است. ریتم و نوع موسیقی در راستای سبک و سیاق کمیک نمایش است و اغلب همانند سرفصلهائی فاصلهدار، نمایش را متناسب با حادثهای که در داستان نمایش ُرخ میدهد یا قرار است اتفاق بیفتد، همراهی میکند و حتی به مضمون و محتوای آن شدت میبخشد.
این اجرا در رابطه با تعریف عینی و نمایشی مقوله "بازیگری" یکی از بهترین نمونههای تئاتری به شمار میرود. همه داستانهای کوتاه که به صورت نمایشهای کوتاه اجرا میشوند، " کمدی درام" و چند پرسوناژیاند، اما روی صحنه به صورت "مونو درام " به اجرا در میآیند.
نمایش "ماتریوشکا" با تنظیم متن، طراحی، کارگردانی و بازیگری پارسا پیروز فر، اجرائی مفرح، دیدنی و از لحاظ آموزشی و شناخت زیبائی و جلوههای "بازیگری"، نمایشی خاص، نسبتأ تجربی، مثال زدنی و هنرمندانه است.
حسن پارسائی