کار من سکیدن خونه ی اوناست...از همون وقتی که ساختمونشون سه تا تک واحدی روهم بود... پارسال آذر اونا هرشبشون یلدا بود تا نصفه شب چراغشون روشن بود و دوره هم میگفتن و میخندین.... هرشب.. هرشب جز خوده شب چله ....شب چله چراغشون خاموش بود... کاناپه اشون زیر برف مونده بود...الانم با اینکه بعضی شبا چراغشون روشنه اما نمیبینم دوباره دور هم باشن...این شب چله هم میدونم دیگه کاناپه ای ندارن....