نظر آقای عباس مخبر راجع به نمایش کاناپه:
..
کاناپه
تازه از تماشای تئاتر کاناپه برگشته ام. میلاد اخگر، نویسنده و کارگردان این تئاتر دست به اقدامی جسورانه زده و برشی یک ساله از زندگی جوانان طبقه ی متوسط تهران را دستمایه ی کار خود قرار داده است. جوانانی از اوائل دهه ی 60 تا اواخر دهه ی 70. دخترها و پسرهایی که مهم ترین تفریح شان دورهمی است . یکی به طبیعت پناه برده و دیگری روی یک کاناپه دراز کشیده است، و سومی دکتری است که اموراتش را با طراحی لباس می گذراند. دخترها و پسرهای این حلقه دوستی
... دیدن ادامه ››
های روابطی را با دوستی های معمولی جابجا می کنند، با هم از سینما و موسیقی حرف می زنند، دعوا و قهر و آشتی می کنند و یکدیگر را متلک باران می کنند. با آن که در مجموع زندگی بدی ندارند نوعی سرگشتگی و افسردگی زندگی آنها را درنوردیده است و به تعبیری فرویدی به نظر می رسد که مرحله ی اودیپی را پشت سر نگذاشته اند.. نکته ی جالب برای من این است که این جوانان از سیاست و اقتصاد هیچ حرفی نمی زنند و برای هم جوک هم تعریف نمی کنند. گمان می کنم به طنز هم که شده (مثلاً با بهره گیری از همان جوک)این امکان وجود می داشت که که به کنایه و اشاره هم که شده، این بخش از زندگی جوانان نیز پوشش داده شود.نکته ی بعدی فرقی است که میان جوانان دهه ی 60 و 70 می گذارند. به گمان من این تأکید بر اختلاف رفتار و کردار یک نسل در یک بازه ی زمانی ده ساله چندان موجه به نظر نمی رسد.
با همه ی این حرف ها جسارت آقای ذکریا را برای پرداختن به این موضوع مهم می ستایم. بازیگران این نمایش بازی های خوب و قابل قبولی ارائه می کنند. به همه ی آنها خسته نباشید می گویم و برای شان توفیق آرزو می کنم.