سلام و عرض ادب
دیشب (سه شنبه دهم دی) قرار بود آخرین اجرا باشه ولی خدا رو شکر تا جمعه تمدید شد.
مونولوگ جز علاقه مندی هامه و نظرات هم مثبت بود پس رفتم ببینم چطوره! عالی بود.
یعنی تا قبل از دیدن این کار می گفتم کریمولوژی کار پر زحمتی بود ولی واقعا این کار زحمتش بیشتر بود.
دست مریزاد آقای امیر شمس. حقیقتا حظ کردم.
چقدر از متن لذت بردم، البته نمی دونستم اقتباسیه ولی چیزی از ارزش کار کم نمی کنه. سرکار خانوم محمودی آینده دار دمت گرم.
امروز می خوندم و برام جالب بود که این متن رو خود جمالزاده ننوشته و اتفاقی طی ماجرایی به دستش رسیده. به شرط حقیقت! واقعا داستان عجیبیه.
همه چیز خوب بود. سالن، دما، فضا، دکور، نور و ... به غیر از یک چیز بسیار اعصاب خرد کن!
دیشب یک موجود پدر نامعلومی!!! (این که می گم موجود
... دیدن ادامه ››
چون صفت انسان و حتی حیوان براش زیادی ثقیله!) ردیف انتهایی نشسته بود و از ابتدای کار شروع کرد به مزه پرونی (صدای رضا کیان عزیز پخش شد در خصوص خاموش کردن گوشی و ... طرف بلند داد زد: مرسی رضا! و من بی اختیار گفتم خفه شو!) خنده های بلند و بی مورد! در صورتی که کار فی نفسه کمدی نیست و ممکنه یه جاهایی از عجز کاراکتر به تلخی بخندی! این آقای بیشعور واقعا کل سالن رو کفری کرده بود.
بارها ابتدای نمایش خواستم یه چیز بگم و درگیر بشم ولی به احترام گروه سکوت کردم. در عجبم از تمرکز و تسلط آقای شمس. نفر کناریم دائم استغفرالله می گفت. نفرات جلویی مدام بر می گشتند به سمت صدا! مردک تیاتر رو با نمایش روحوضی اشتباه گرفته بود! اگه دغدغده ی تیاتر نداری غلط می کنی میای و آرامش بقیه رو به هم می زنی! واقعا می شد نمایش رو قطع کرد. از سالن بیرونش می کردن و دوباره ادامه می دادن. یه بار یکی از کارهای آقای پسیانی رو رفته بودم و ایشون به شدت روی تمرکز بازیگراش حساس بود. یعنی اگه ایشون بود طرف رو تیکه تیکه می کرد. جا داشت حتما این مسئله ذکر می شد ولی خب از یه طرف می بینم وقتی طرف شعور نداره چی می شه بهش گفت؟! امیدوارم بعد از این شاهد همچین زباله هایی توی سالن های تیاتر نباشیم.
باز هم می گم دمتون گرم
همه جوره به رفقا توصیه می کنم کار رو ببینن
موفق باشید
ارادتمند