زندگی کردم در تئاتر... این پیراهن از پیش دوخته ممت آنقدر خوب بر قامت بازیگران نشسته بود که انگار کنی کارگردان خوش ذوق و توانای این نمایش خاصه برای آنها تهیه کرده.
من کیف کردم، تمام نمایش با آهنگی موزون و ریتمی شناور چنان مجذوبم کرد که شرایط سخت سالن هم نتونست مغلوبم کنه و بی حوصله بشم از زمان 100 دقیقه ای نمایش .طنز ظریف و فاصله گذاری های بجای نمایشنامه و دیالوگ های زیاد در بکارگیری همگون حرکت صورت و بدن به هارمونی ریتمیک مجذوب کننده ای بدل شده بود.
طراحی صحنه ساده ولی زیرکانه! چرا که در مکعب کوچک سالن یک عنصر، آن هم یک آینه قدی بود و این را می رساند که ما هم در صحنه ایم نه در پیش آن.
آینه یادآور این بود که ما هر روز در "تئاتر زندگی" هستیم وما هم هر روز نقشی جدید بازی می کنیم ، تجربه ای جدید کسب می کنیم و این ها را به دیگری می دهیم و همینطور ادامه داره تا...
سپاس از همتون که در ایجاد این نمایش تلاش کردید، دمتون گرم