من اگه یه بار دیگه به دنیا میومدم، فهرست کارایی که باید انجام بدم رو برنمیداشتم؛ فهرست نبایدها رو برمیداشتم. که تو جزو نبایدها بودی. باید بودیا؛ واسه من نباید بودی... که کاش باید بودی... کجا بودی تا حالا؟
من اگه یه بار دیگه به دنیا میومدم، دیگه هیچوقت موقع خواب، خیالتو نمیروندم که خوشگلم! قربونِ قلبت برم! زیبا! صبح هزارتا بدبختی دارم... هیچی نمیگفتم. تا صبح تو چشات زل میزدم؛ اگه بین ماچ کارییا ساعتی میموند واسه زل زدن توچشمات، واقعا زل میزدم تا تو پلک هم بیاری دلبر... بعد حافظ باز میکردم... یادته؟؟ ... به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم...
بعد دوباره خیالتو بغل چیه؟!! سفت میچسبیدم؛ خدا خیال میکرد دو قلو بهم چسبیده آفریده...