انتظار داشتم وقتی به دیدن نمایش یرما میرم، خوانشی جدید، تحلیلی تازه و برداشتی متفاوت و عمیق از این نمایشنامه ببینم که متاسفانه هیچکدام از این انتظارات برآورده نشد! از خوانش جدید و تازه که بگذریم، در سطح خود متن نیز نمایش موفق به ارائه ی تحلیل درستی از شخصیت ها به ویژه یرما و خوان نشده بود و با وجود تلاش خانم ابراهیمی و بازی نسبتا قابل قبول ایشان دقیقا مشخص نبود که درد یرما چیست؟ اینکه بچه می خواهد و بچه دار نمیشود؟ یا اینکه با خوان رابطه ندارد؟بالاخره خوان را دوست دارد یا خیر؟ و یا چرا خوان تمایلی به رابطه با یرما ندارد؟ و بسیاری ابهامات و پرسشهای بی پاسخ دیگر... البته موسیقی زنده ی زیبای اسپانیولی با صدای خاص و جذاب خوانندگان نقطه قوت نمایش بود. به نظرم اگر گروه موسیقی نبود تحمل اجرا تا به آخر برای تماشاگر سخت و تا حدودی غیر ممکن میشد. بهتر بود که بر روی بخش نمایشی و تحلیل نمایش و شخصیتها تامل و زمان بیشتری صرف میشد تا با توجه به هزینه ی بالای بلیطها و تاخیر در شروع اجرا و ... تماشاگر احساس نکند که وقت و هزینه ی خود را بیخود صرف کرده ست.