در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | پژمان الماسی‌نیا درباره نمایش بیست و سه: «۲۳» کوششی به‌قصدِ شرحِ گوشه‌ای از پریشانی‌ها و سخت‌جانیِ پری و پری‌ها
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:29:11
«۲۳» کوششی به‌قصدِ شرحِ گوشه‌ای از پریشانی‌ها و سخت‌جانیِ پری و پری‌هاست؛ روایتی از بیست‌وُسه‌بار مُردن در لحظه‌لحظه‌های سی سالِ آزگار. ظاهر (با بازیِ مسلم رضایی و فرهاد تفرشی) در تابستانِ ۱۳۶۷، در واپسین روزهای جنگ، زخمی جان‌کاه برداشته؛ جراحتی که او را تا دمِ "رفتن" بُرده‌ و حالا سالیانِ سال است که جلوی چشمِ پری‌اش می‌میرد و زنده می‌شود. پری‌ای که به‌هیچ‌وجه حاضر نشده است نیستیِ سایه‌ی بالاسرش را ببیند و باور کند. پری‌خانمی که با چنگ‌وُدندان و آبرومندانه، همه‌ی آن‌چه از مردش به‌جای مانده را تیمار می‌کند.

موفق‌ترین کاراکتری که در «۲۳» خلق می‌شود، همین پری‌خانم است؛ موفقیتی که [چنان‌چه شاهدِ نمایش باشید] بی‌شک تصدیق خواهید کرد، ناشی از با تمامِ وجودْ یکی شدنِ پروا آقاجانی با نقش و پیامدِ ارتباطِ فوق‌العاده حسّی‌ و تنگاتنگی‌ است که میانِ او و پری برقرار شده. بسامدِ این زلف‌گره‌زدگی به‌اندازه‌ای بالاست که پررنگ‌ترین خاطره‌ای که از «۲۳» با منِ بیننده می‌ماند، یادآوریِ چشمانِ اشک‌آلودِ خانمِ بازیگر در خاتمه‌ی اجراست؛ گویی که آقاجانی توأمان، هم شریکِ غمِ التیام‌ناپذیرِ پری است و هم دل‌تنگِ هم‌نفس شدن با او تا فرارسیدنِ موعدِ اجرای شبِ بعدیِ «۲۳».

«۲۳» با وجودِ تایمِ تقریباً یک‌ساعته‌ [و نه‌چندان بلندش] سعی دارد به‌نحوی موجز، به عمده‌ترین مصائبِ گریبان‌گیرِ زنِ خانواده‌ای که سرپرست‌اش ... دیدن ادامه ›› ازکارافتاده و یک‌جانشین شده‌ است، بپردازد. به‌‌عنوانِ مثال، طریقه‌ی به تصویر کشیدنِ چگونگیِ تأمینِ هزینه‌های زندگی به‌وسیله‌ی پری‌خانم را یادآور می‌شوم که بدونِ [اشاره‌ای مستقیم و] ردوُبدل شدنِ هیچ دیالوگی، پی می‌بریم از راهِ نظافتِ منازلِ مردم صورت می‌گیرد.

تلخیِ تنیده‌شده با تاروُپودِ «۲۳» به یاریِ المانِ طنز، قابلِ‌تحمل‌تر شده است؛ بخشِ اعظمی از بارِ این طنز را شخصیتِ مهدی [یگانه فرزندِ ظاهر و پری] (با بازیِ احمد صمیمی) به دوش می‌کشد. مثلاً مرور کنید دیالوگِ بامزه‌ای را که پسر در خلالِ گفت‌وُگوی زهردارِ پدر و مادرش، به زبان می‌آورد: «من واسه دعوا، دَمِ دکونِ هیشکی نمی‌رم!» لحنِ ملاحت‌بارِ پری نیز عاملِ مؤثرِ دیگری در راستای تلطیفِ فضای کار است. تئاتر نیازمندِ حمایت است و کارهایی نظیرِ «۲۳» نیازمندِ حمایتِ بیش‌تر؛ تا هنوز وقت هست، سری به تماشاخانه‌ی سرو بزنید!

بخشی از: بیست‌وسه‌بار مُردن در پراگ!
نوشته‌ی پژمان الماسی‌نیا
منتشرشده در: سایتِ پژوهشی‌تحلیلی آکادمی هنر
http://www.academyhonar.com/notation/theatre2/4380-23-theater-review.html