صادق وفایی را پیشتر بهعنوانِ خبرنگاری [بهمعنیِ واقعیِ کلمه] متعهد و حرفهای میشناختم و حالا در کسوتِ کارگردان و بازیگرِ سختکوش و جدّیِ عرصهی نمایش بجایاش میآورم. او این شبها «فرشتهی نگهبان» را در سالنِ استاد جواد ذوالفقاریِ فرهنگسرای ارسباران در حال اجرا دارد؛ نمایشی دوکاراکتره از آثارِ واتسلاو هاولِ فقید که ماجرایاش در حالوُهوای اختناقآمیزِ پس از افولِ "بهار پراگ" میگذرد. بزرگترین توفیقِ وفایی و گروهاش، خلقِ همین اتمسفرِ وحشتزا آنهم با کاربردِ حداقلهاست. متنِ اصلی را نیز بهنوعی، کمینهگرا میتوان محسوب کرد زیرا قصه را تنها و تنها بهوسیلهی حضورِ دو شخصیت پیش میبرد.
وفایی که از دورهی تحصیلاش [ارشدِ رشتهی کارگردانیِ تئاتر] بر دنیای نوشتههای هاول اشراف پیدا کرده، توانسته است «فرشتهی نگهبان» را بهشکلی وفادارانه روی صحنه بیاورد. البته از کنارِ تمهیدِ فکرشدهی پخشِ ویدئوهای ضبطشده [بهویژه اظهارِنظرهای جذابِ رضا میرچیِ مترجم دربارهی آقای هاولِ نویسنده] در حینِ اجرا نیز نمیشود بهسادگی گذشت چرا که گفتههای مذکور علاوه بر کمک به فهمِ بهترِ آنچه شاهدش هستیم، ما را ترغیب میکنند که بدانیم اصلاً واتسلاو هاول کیست و چه پیشینهای داشته؟ اجرای «فرشتهی نگهبان» از این حیث، ادای دینِ صادق وفایی به این نمایشنامهنویس و سیاستمدارِ خاصِّ اروپای
... دیدن ادامه ››
شرقیست.
«فرشتهی نگهبان» بهواسطهی همان رویکردِ حداقلیاش، بیش از هر چیز، به بازیگری اتکا دارد و ناگفته پیداست که چنانچه شخصیتها درست از آب درنمیآمدند، کار زمین میخورد؛ ولی خوشبختانه هم ماخُن (با بازیِ صادق وفایی) و هم واواک (با بازیِ عباس خادم) را باور میکنیم. بهخصوص وفایی را که از عهدهی باورپذیر به تصویر کشیدنِ سیر تحولِ یک موشمُردهی ظاهراً خلمشنگ[!] به جلادی بیرحم بهخوبی برآمده است.
کنجکاویمان برای پی بردن به ماهیتِ شخصیتِ مرموزِ ماخُن و اینکه بالاخره چه بلایی قرار است سرِ نویسندهی بختبرگشته بیاورد بههمراه کاربستِ طنزی ظریف و خوشایند، موجب میشوند که طیّ شصتوُپنج دقیقهای که برای «فرشتهی نگهبان» وقت گذاشتهایم، به ساعت نگاه نکنیم و فقط از اجرا لذت ببریم.
بخشی از: بیستوسهبار مُردن در پراگ!
نوشتهی پژمان الماسینیا
منتشرشده در: سایتِ پژوهشیتحلیلی آکادمی هنر
http://www.academyhonar.com/notation/theatre2/4380-23-theater-review.html