آری، آری، زندگی زیباست؛
زندگی آتشگهی دیرنده پابرجاست؛
گر بیفروزیش، رقص شعلهاش در هر کران پیداست؛
ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست...
عشق و علاقه و انگیزهای بالاتر از غم نان میتواند یکسال و نیم تلاش بیوقفه، سفر به تمام نقاط ایران و هزینههایی سرسامآور این کار را توجیه نماید. با اینکه خود را آماده کرده بودم تا یک فیلم چهلدقیقهایِ کمتر از معمول ببینم، اما نریشنهای گرم و شیوا، تصویربرداری بینقص، نماهای بینظیر، فضاسازی دلپذیر و... نشان از این دارد که علیرغم نداشتن سررشته از سینما و فیلمسازی، کارگردان، دوربین و قاب تصویر را میفهمد، چون ساحت هنر را درک میکند. تنها جایی که با اثر همسلیقه نبودم، بخش طراحی لباس و چهرهپردازیست که مایلم در اینگونه اثار، کمی جلوهی بیشتری از تاریخ کهن ایرانزمین در آن دیده شود که صدالبته سازنده میدانست چه میخواهد و حتماً اندیشههای خود را لحاظ کرده است.
پینوشت 1: امیدوارم استقبال از این کار، هیلا صدیقی را بهاندازهای دلگرم کند تا ساخت این گونه آثار اسطورهای_ میهنی را ادامه دهد.
پینوشت 2: ده امتیاز منفی و سه چراغ خاموش برای سالن پردیس چهارسو که بهدلیل نقص در سیستم پخش، در اوج کار، یکونیم دقیقه از فیلم دچار پرش شد.