در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | متین فرد درباره نمایش یک روز تابستانی: پارسا پیروزفر از ١٣٧٤ به محض ورودش به دنیاى سینما و تلوزیون با بازى
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 05:54:36

پارسا پیروزفر از ١٣٧٤ به محض ورودش به دنیاى سینما و تلوزیون با بازى در ضیافت کیمیایى و در پناه تو ، تبدیل به چهره اى محبوب و معروف شد. زیبایى چهره اش آنقدر بود که او را به استار سینما تبدیل کند، اما آنچه وى را از دیگران همترازانش مجزا کرد، منش رفتارى و حرفه اى ش بود!
پیروزفر مقهور ظاهرش نشد، هنرمندى که آن روزها عکسش روى جلد همه ى مجلات بود، خود را از هر حاشیه اى دور کرد، مصاحبه نکرد و جنجال نیافرید. او حرفه اى بودن را به سلبریتى بودن ترجیح داد، و در سکوت و به دور از غوغا گام هایش را أستوار برداشت. گزیده کار کرد و از جایى به بعد با ورودش به دنیاى تئاتر، وجهى دیگر از هنرش را به نمایش گذاشت.
اما در باب یک ظهر تابستان، اگر چه فاصله اش با ماتریوشکا زیاد بود، اما همچنان اثرى قابل تامل بود. نمایش در سطح جریان داشت، اما همین لایه به خوبى پرورش یافته بود! و محاوره ها فراتر از یک جمله، وقابل تامل مى نمود؛
-تو زندگی خودتو دوست نداری ولی من خود زندگی رو دوست ندارم.
-به نظرم شما خوشبختید!-چرا؟!-چون امید دارید.
در این نمایش همه چیز سرجاى خودش بود، من کمى با نحوه ى تغییر صحنه مشکل داشتم، طراحى لباس هوشمندانه ... دیدن ادامه ›› بود (مایو ى مضحک مرد بازنده)، بازى هاى روان و دلنشینى را شاهد بودیم و موسیقى به درستى انتخاب شده بود!
أما در باب مضمون، دو فرد همیشه برنده و همیشه بازنده در ابتدا به یک نقطه رسیده اند: پایان دادن به زندگى (البته با دو روش مختلف)، تا زنى وارد مى شود تا بار دیگر همیشه پیروز و همیشه شکست خورده بودن دو فرد را به رخ آنها بکشد! و همیشه برنده ى داستان چه زیرکانه و موزیانه رقیب را به کام مرگ میکشاند تا بازهم برنده ى میدان باشد.
حکایت تلخى است، اما صدافسوس که ناگزیر روزگار ماست...
نقدتون خیلی خوب بود و تحلیل کارشناسانه ی خوبی ارائه دادید.
فقط جسارتا بگم موذیانه درسته و شرمنده که اینو گفتم. حیفم اومد که همچین متن درستی غلط املایی داشته باشه.
۲۰ مرداد ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید