«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
عجیب و غریب و افسون کننده
بعد از مدتها(واقعا بعد از مدتها) یه نمایش خوب و کامل دیدم. تأکیدم روی کامل بودن بیشتره، به جهت اینکه در این چندسال اخیر تئاتر خوب دیدم ولی تئاتر کامل نه! تئاتری که متن و دکور و آرایش صحنه و بازیهای خوب همزمان داشته باشه و همه این ها در جهت نمایش باشه و بیرون نزنه.
شیرینی متن و اجرا رو هم به به این گزارهها اضافه و لحاظ کنید
دیدنش رو توصیه میکنم و حتی برای دو بار تماشا توصیه میکنم.
میشه فرهیخته بود ولی شیرین هم بود، جذاب هم بود مثل این نمایش.
ببینید:)
من به رغم خرید بلیت و اینکه یک ربع قبل از اجرا تو سایت بودم نتونستم اجرا رو ببینم!!!!!!! و این سایت نامحترم تیوال هیچ توضیحی نداد به من!!!!!
هم من و هم تعدادی از آدم های دیگه.
نمایش خیلی خوب بود.
بازی ها مخصوصا آناهیتا جان درگاهی .
یکی از شاگردان خود اشکان خطیبی هم که در نمایش دلنشین "پزشک نازنین" بازی کرده بود، او هم عالی بود.
دکور هم بی نظیر بود.
متن نمایشنامه رو من دوست نداشتم که خب برمی گرده به سلیقه برای همین کار قبلی رو بیشتر از این کار دوست داشتم با وجود همۀ نقاط قوتش
فرق من با تو اینه که تو از زندگی خودت بدت میاد
و من از خود زندگی!!
از وجاهت کار هرچی بگم کم گفتم.
وقتی پرده ها کنار رفت صحنه روشن شد، ورود بازیگر و هم زمانی موسیقی، همان لحظه بهم فهماند که بعد مدت ها دارم تئاتر رو به شکلی که معتقدم باید باشه می بینم. یاد بچگی هام افتادم، یاد تئاترهایی که در بچگی دیدم.
حال خوبی برای من ایجاد شد. یک سکانسی که همیشه تو رویاهام از دیدن تئاتر داشتم امروز به واسطه ی این نمایش برایم خلق شد.
میگن: اگه چیزی رو میخوای
اول باید از دستش بدی
تا به دست بیاری...
برای کسی که مرده تئاتر آخرین تلاشه...
احسان گودرزی ویژگی های خاص خودش رو داره چه تو فیلمنامه نویسی چه نمایشنامه نویسی...
نمایش شگفت انگیز شروع میشه و اعجاز آور تموم...
تجربه متفاوتی بود...
اما کاش نمایش ها از این حالت تک گویی ها و دیالوگ گویی های صرفا بدون کم ترین اکت و بازی و خالی از دکور در بیاد...
چون به شخصه تصور و توقعی که از نمایش دارم بیشترین بازی و حرکت در فضایی کاملا نمایشی هستم...
1. بازی بسیار خوبی از آقای کمیلی دیدم. با اون استایل خیلی سخت بود داشتن همچین بازی ای و تسلط.
2. بیشتر رقص ها خیلی بی مناسبت با نمایش بودند و کاملا میشد حذفش کرد.
3. ریچارد متن خوبی داشت اما من کارهای قبلی آقای نعیمی رو بیشتر دوست دارم.
نمایش شیرینی بود و این شیرینی تنها بر دوش بازی بی نظیر علی سرابی بود.
صحنه که آغاز شد، بازیگرها که شروع به حرف زدن کردند از تمیزی و یکدستی و رسایی صداشون به وجد اومدم و فکر کردم مثل همیشه که تیاتر یعنی همین دلبری های صدا و اکت های بدن... وام میگیرم این جمله رو از خود نمایش که: صدا پادشاه همه ی زیبایی ها است...
نمایش درستی بود و به مسئله ای می پرداخت که همه ی عشق اهل علاقه است یعنی تئاتر :) و زندگی در تئاتر
حالا باید برای چشم هایت و ان یکاد بخوانم...
در مورد سجاد افشاریان و عاشقانه هایش باید گفت: عاشقانه های او تلفیقی است. مانند حس موسیقی های تلفیقی
از آن ها که هم جدید است و هم اصیل
از آن کلاسیک ها! مثل حس دورت بگردم و تصدقت بشوم ها
واقعا نمایش بدی بود
یه چیزیبود در مایه های خشکسالی و دروغ