امشب (3 شنبه - 13 / شهریور / 97) این تئاتر را دیدم .
روایت آدمهای بیاصولی که حرفهایشان با اعمال، اعمالشان با ادعاها، ادعاهاشان با افکار
... دیدن ادامه ››
و افکارشان با کردار همحوانی ندارد و علیرغم همۀ هارت و پورتها و مسلماننمایی یا ژست روشنفکری و اپوزیسیونگرفتن، نهایتاً دو روی یک سکهاند! اینها بر سر منافع شخصی، نزدیکترین کَسانشان را قربانی میکنند. رویکردی که تعداد عمدهای مابهازای بیرونی در فضای بزرگتری بنام « جامعه » دارد .
بازی آقایان خسرو احمدی، علی شادمان (میلاد) و نادر فلاح (ابراهیم) قابل توجه و تا حدی تأثیرگذار بود، آنقدر که نمیدانم کدامشان را تحسین کنم. نقشآفرینی آقای تینو صالحی (یونس) خوب بود؛ لیکن شخصیتپردازی که برای ایشان درنظرگرفته شده بود، حسابشده، یکدست و متناسب نبود. درست است که ممکنست یک فرد شرور و زندانرفته، بلوغ روانی لازم را نداشته باشد؛ لیکن برخی از واکنشهای ایشان (که در قالب نقش یونس، چیزی در حدود چهل سال سن داشتند)، تداعیکنندۀ رفتارها و واکنشهای یک جوان دهۀ هفتادی بود! ضمناً در ادامه همین شخصیتپردازی نامنسجم، بعضی از واکنشهای لطیف ایشان، با جثه و ظاهر خشن وی سازگاری نداشت! خانم کیانی نقشآفرینی دور از انتظار، تصنعی و بسیار ضعیفی داشتند. از اینکه کارگردان این اثر - با کجسلیقگیِ - بجای انتخاب یک بازیگر خانمِ دارای شخصیت طنز (که کم هم نیستند)، روی خانم کیانی که چهرهای جدی دارند، دست گذاشته، متعجبم؛ صدالبته از علت پذیرفتن این نقشآفرینی توسط خانم کیانی هم شگفتزده و بیاطلاعم. قطع نظر از جفتنشدنِ بازیگر و نقش، ضعف اصلی؛ گریهها و خندههای بسیار تصنعی و مبتدی خانم کیانی بود که هیچ حسی را دستکم در من ایجاد نمیکرد (برخلاف گریهها و خندههای آقایان شادمان و فلاح). اولین چیزی هم که در ثانیههای آغازین اجرا توی ذوق من زد، گریۀ (یا خندۀ) تصنعی ایشان بود که ابتدا کمی شک کردم که آیا ایشان خانم کیانیست یا یک بازیگر نوپا و ناشناخته؟ وقتی نحوۀ گریهکردن ایشان را با بازیگران خانمِ ناشناخته در نمایشهای « اُدیپ افغانی » یا « سانتیمتر » مقایسه میکنم، نمیدانم چطور حسم را توصیف کنم؟ نحوه بیان دیالوگها، آزاردهنده و تا حدی توهین به شعور مخاطب بود. به خانم کیانی، پیشنهاد میکنم گریه و خندۀ طبیعی و حسی را بیشتر تمرین کنند؛ بهرحال بازیگرند! اطمینان دارم بسیاری از خانمهای حاضر در سالن هم، قادر بودند مثل ایشان یا شاید بهتر از ایشان، زنانه گریه کنند. تصور میکنم اگر نقش ایشان، خاصیت و ویژگی طنزگونۀ لودادن اسرار را نداشت، لزومی بحضور این رول در نمایش نبود. مجموعاً ضمن احترام به شخصیت ایشان، به عملکردشان انتقاد دارم و معتقدم تنها نقطۀ ضعف جدی اجرای امشب بودند .
بعنوان تذکر، در لحظات پایانی که بازیگر نقش آقای حسینیان، بعد از تهدید میلاد گوشی را بالا میآورد تا فیلم را پاک کند، تماشاچیان باکسهای ای و اِف بوضوح میبینند که گوشی کاملاً خاموش است و صرفاً بصورت ظاهری و با فشار دادن دکمهها، انگار فیلم از داخل گوشی، دارد پاک میشود؛ تماشاچیان یک نمایش، عمدتاً بیشتر از 20 یا 30 سال سن دارند و کودک هفت - هشت ساله نیستند؛ بنابراین ضمن یادآوری به گروه سازنده در خصوص احترام بیشتر به شعور مخاطب و دقت به این ریزهکاریها، چه اشکالی دارد اگر واقعاً فیلمی ضبط و جلوی دیدگان تماشاچیان فلان باکس، پاک شود؛ این منوال، هم رئال است و هم تأثیرگذار .
مجموعاً این نمایش را از نظر سطح کیفی قابل قبول ارزیابی میکنم؛ قطعاً عالی نبود، چرا که پیام عمیق یا بدیعی نداشت و صرفاً یادآوری یکسری معضلات رفتاری - اجتماعیِ کاملاً بدیهی و شناختهشده بود؛ حتی چندان تأملبرانگیز هم نبود؛ ولی در این حد که احساس کنی بهای پرداختی برای بلیت بهدر نرفته، خوب بود .
برای عوامل نمایش آرزوی کامیابی میکنم و امیدوارم در آینده، آثار عمیق، قابل تأمل و کمنقصی را از علی آقای خسروی ببینم .