دیشب (4 شنبه - 14 / شهریور / 97) این نمایش را دیدم .
شرافت و وجدان مال پولدارهاست ... شرافت و وجدان چه نفعی برای من داره؟ ... چیزی بنام حقیقت
... دیدن ادامه ››
وجود نداره ... مشروب ... دائمالخمر ... شیرهکشخانه ... فساد اخلاقی ... بیوجدانبودن ... استفاده ابزاری ... نامهربانی ... پرخاشگری ... خشونت کلامی ... رفتار سادیستی ... عدم تسلط بر گفتار و کردار ... عدم تعادل عصبی! اینها برخی از کُدهایی بود که در مورد جامعهای که به پایینترین سطح از نیازهای اساسی رسیده، برای مخاطب ارسال میشد .
بازی نقشآفرینان جوان این نمایش، روان و قابل تحسین بود. ظاهراً با وسواس و سنجیدگی خاصی - و حتی در صورت لزوم از طریق گریمهای باورپذیر - چهرهها بسیار به نقشها نزدیک شده بود و همخوانی کمنقصی داشت .
طبق معمول، سالن این نمایش - که محتوایش تا حد زیادی قابل تأمل و متناسب با نامش بود - خلوت بود. برخلاف تئاتر « زهرماری » در این اثر با تماشاچیان غالباً متینی همراه بودیم که ظاهراً برای تماشای تئاتری که فکر و ذهن را درگیر میکند، آمده بودند؛ ولی دو - سه خانم چادری، با خندههای بیموقع و نامتناسب، حضور آزاردهندهای در سالن داشتند. در هنگام خروج هم شنیدم که گفتند " تئاتر خوبی نبود ". سلایق و استنباطها مختلف و همگی قابل احترامند؛ لیکن تصور میکنم جای این دو - سه نفر در سالنهای نمایشی است که تئاترهای عامهپسندی (مثل: نظامآباد) با محتوای سخیف (غالباً تحت عنوان ژانر کمدی) و محوریت شوخیهای مبتذل (اغلب از نوع جنسی) نمایش داده میشود. « در اعماق » آینهای تمامنما از وضعیت سالهای اخیر (و یحتمل، ایام آتی!) ایران بود. ولی متأسفانه انحطاط فرهنگی - اجتماعی و مشخصاً خودفریبی در جامعۀ ما بحدی رسیده که برخی حتی تحملِ یکساعتقرارگرفتن در مقابل آینۀ حقیقت و دیدن چهره کریهِ شرایط فرهنگی - اجتماعی امروز مملکت و خارجکردنِ ذهن از دغدغههای مبتذل و بکارگرفتن آنعضوی که نامش « مغز » است را هم ندارند: " چیزی بنام حقیقت وجود نداره ... همش دروغه ... " !
برای این گروه جوان و خوشآتیه، آرزوی کامیابی بیش از پیش دارم و امیدوارم در آینده، آثاری « در اعماق »تر را از ایشان شاهد باشم .