در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | نماینده گروه اجرایی درباره نمایش راندوو: یادداشت احسان زیور عالم برای نمایش راندوو ——————- به دور از اجتماع
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:16:05
یادداشت احسان زیور عالم برای نمایش راندوو
——————-
به دور از اجتماع خشمگین
«راندوو» نمایش ساده‌ای است در ظاهر؛ اما می‌توان دید در فُرم نوشتاری، ... دیدن ادامه ›› پیچیدگی‌های داستانی چگونه کنار هم قرار گرفته‌اند. اولین تجربه منتظری به نظر تلاشی بامزه و کنایی بر زندگی طبقه متوسط ایرانی است.
نمایشنامه منتظری همانند آثار وودی آلن یا یاسمینا رضا در حال نمایش دادن برشی کنایی از زندگی طبقه متوسط معاصر است. طبقه متوسطی که در داستان «راندوو» اختصاصاً درگیر هنر هستند. این وضعیت را کنایه‌ای‌تر هم می‌کند؛ چرا که به نظر اهالی هنر، اهالی اندیشه به حساب می‌آیند و این اندیشه بیش از آنکه در خدمت نفسانیت فرد باشد، در خدمت عقلانیت فرد است. با این حال شخصیت‌ها بیش از آنکه بخواهند اندیشه را در خدمت عقلانیت قرار دهند، از آن سوءاستفاده می‌کنند. آنان مدام از اندیشه بهره می‌گیرند تا حریف را مغلوب کنند. این پیروزی‌های چند دقیقه‌ای در نهایت یک پیروزی برای نفس است تا عقل. عملی توجیه‌وار که جامعه طبقه متوسط بدان دچار است. طبقه متوسطی که مدام انفعال‌های جمعی و افعال فردیش را توجیه می‌کند تا مبادا خودخواهی و خودپسندی امروزیش مورد هجوم قرار گیرد. پس عجیب نیست خلاصه داستان و به نوعی بار داستان نمایش می‌شود « یه جمله هست که میگه آخر عمرت از کارایى که نکردى پشیمون می‌شى نه از کارایى که کردى.»

«راندوو» یک ساتیر سیاه است. ساده و بدون پیچیدگی برشی از طبقه متوسط ایران را به تصویر می‌کشد. انتخاب طبقه متوسط تلنگری قوی‌تر به ماجرا می‌زند. منتظری برخلاف همنسلانش به سراغ یک جهان استعاری نمی‌رود. کوهستانی‌بازی و ثروتی‌بازی درنمی‌آورد. او شقی از تئاتر را برمی‌گزیند که از دید بسیاری دم‌دستی و پیش‌پاافتاده است؛ اما به نظر سخت‌ترین است. به تصویر کشیدن چیزی که می‌توانیم خودمان در آن قرار بگیریم. صریح سخن گفتنی که بابتش می‌خندیم. نمایش «راندوو» به جای خلق یک فضای مجازی و اشارتی تلویحی به مسائل روز، اصل روز را پیش می‌کشد. آن را به صورت کنایی بیان می‌کند، کنایاتی که نیاز به حلاجی ندارد. ما آن را درک می‌کنیم. کنایات نیز زبانی نیست؛ بلکه براساس موقعیت شکل می‌گیرد و این همان کاری است که آلن یا رضا در نمایشنامه‌های خود انجام می‌دهند. زبان ساده آنان خلق پیچیدگی می‌کند و این پیچیدگی به سبب موقعیت عجیب و غریب است. برای مثال به نظر شخصیت‌های نمایش ساده و همیشگی هستند؛ ولی شباهت بسیارشان در نوع تمایلاتشان عجیب به نظر می‌رسد.
در هجوم آثاری که گاهی اوقات برای مخاطب جز درکی از زیبایی هیچ معنایی ندارد، وجود متنی ایرانی همانند «راندوو» یک نعمت است و یک آغاز برای یک کارگردان جوان با تیمی جوان