امشب به تماشای تئاتری نشستم به نام #سیزیف ، دو بازیگر آن در طی نود دقیقه ناجوانمردانه خودشان و بنده را آزار دادند تا ثابت کنند قرار است نمایشی اسکیزوفرنی وار اجرا کنند!
بی محتوا و نافرم!
ذهن مشوش نویسنده کاملا به نمایشنامه اش انتقال داده شده است.
دوست ِ جان جناب #محمد_صادق_گلچین _عارفی احتمالا شما خواهید گفت هدف نیز همین بوده است انتقال تشویش! انتقال روانپریشی!
بسیار هم عالی، ولی شما به درستی میدانید که هر نویسنده ی نوپایی قادر است جریان سیال ذهنش را صرفا با داشتن یک ایده (مثل ایده ی عاریه ای #سیزیف) بر روی کاغذ پیاده کند!
یک معماری قدرتمند نمی تواند تا این اندازه دم دستی روایت را به بطالت ببرد!
شما یک روایت روانپریش را روانپریشانه روایت کرده اید نه هوشمندانه! و همانگونه که در بخشی از دیالوگ نیز به درستی آن را دریافته اید روایت
... دیدن ادامه ››
شما فاقد ریتم و ضرباهنگیست که عناصر غیر متفق داستانتان را رستگارانه به سرانجام برساند!
قهرمان داستان شما بر خلاف سیزیف بی تحمل است، بی قرار است و تکرار او را کاملا درمانده کرده و در نهایت خودش را می کشد ! این پایان بندی کاملا با رسالت سیزیف در تضاد است !
فرم نیز آنچنان بی قرار است و گریزان، که هرگز شکل نمی گیرد و مخاطب را آشفته می کند.
البته در آخر، از بازی خوب آقای گرجی نیز سپاسگزاری میکنم
#محمد_صادق_گلچین _عارفی
#محمد_برهمنی