یادداشت مهدی رحیمی سده
کارگردان نمایش دو استکان چای داغ از میان دویست جنگ خونین
اولین بار که نمایشنامه دو استکان چای داغ را خواندم، برای چند لحظه ای مات ماندم و دوباره نمایشنامه را از ابتدا شروع به خواندن کردم. کار خواندن دو استکان چای داغ برای بار دوم که تمام شد همان ماتی به سراغم آمد، حس خوبی داشت خواندن متنی که می تواند تا این حد با موقعیت و رویداد هایش همرات کند. آن زمان قرار بود در این نمایش ایفا نقش کنم اما متاسفانه شرایط مهیا نشد ولی دق دقه ی اجرای این نمایشنامه با من ماند. بعد از گذشته ۴ سال شرایطی ایجاد شد و با همراهی های نویسنده محترم کار خانم یلدا منتظری کار به اجرا رسید. نمایشنامه دو استکان چای داغ به لحاظ ادبی در دیالوگ نویسی، ساختار درام و شخصیت پردازی، و طراحی موقعیت ویژگیهای منحصر به فردی دارد، اما در ساختار و شیوه اجرایی، کارگردانی، و طراحی ها و بازی کاراکتر های نمایش برای گروه اجرایی ما چالشی سخت و البته دلنشین را فراهم کرد. دو استکان چای داغ به لحاظ پیچیدگی و ساختار روایتی غیر خطی اش کار را برای انتقال کامل معنا و مفهوم کلام، موقعیتها و رویدادها دشوار میکرد. در نهایت با جابجایی هایی در متن نمایشنامه به لحاظ محدویت های اجرایی، درک موالفه های کاربردی برای ایفای نقش در کاراکتر های نمایش و رسیدن به طراحی هم راستا با شیوه اجرایی برای صحنه و لباس، همه و همه ما را به اجرایی رساند که موالفه های استاندارد، اجرایی با زبانی گویا و شاخصه های مشخص برای درک مخاطب در آن موجود است.