شوپت : ما اینجا تو آپارتمان داریم پول میدیم که آسایش و آرامش داشته باشیم . به سرایدار میگیم که این همسایه رو بندازن بیرون !
شوپه : اگر پس فردا همین بلا سر خودت اومد چی ؟ اگر اومدن در خونتو شکستن و کسی به دادت نرسید چی ؟
نخست برای گرفتن کمونیست ها آمدند
من هیچ نگفتم
زیرا من کمونیست نبودم
بعد برای گرفتن کارگران و اعضای سندیکا آمدند
من هیچ نگفتم
زیرا من عضو سندیکا نبودم
سپس برای گرفتن کاتولیک ها آمدند
من باز هیچ نگفتم
زیرا من پروتستان بودم
سرانجام برای گرفتن من آمدند
دیگر کسی برای حرف زدن باقی نمانده بود…
ممنون سپهرجان واقعا همینطوره . با زرنگی خودمون رو از بقیه و مشکلاتشون جدا میکنیم درحالی که نمیدونیم وقتی زمینه مشکل فراهم شد گریبانگیر همگان بزودی میشه ...