در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | امیر عسگرزاده درباره نمایش از اونور کارائیب کشوندیش اینجا چیکار!؟: درود فراوان خدمت هنرمندان نمایش از اونور کاراییب کشوندیش اینجا چیکار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:44:31
درود فراوان خدمت هنرمندان نمایش از اونور کاراییب کشوندیش اینجا چیکار
اول تشکر می کنم و دوم برداشت شخصیم از نمایش، نقدی است که نویسنده و کارگردان بر جامعه جوان امروز و قشر متوسط دارد، قشری که مهم ترین ویژگی آن، سرگشتگی و سردرگمی و بلاتکلیفی است: جوان روشنفکر می خورد، می خواند و به طور کل ورودی دارد، اما خروجی ندارد. تنها کاری که انجام می دهد، همان قضای حاجت وقت و بی وقت است. دیگری تنها به کسب درآمد و پول می اندیشد، کار می کند، اما نه کار تولیدی، بلکه خدماتی، آن هم در نازل ترین سطح آن که از عنوان کردنش ابا دارد و در آخر نمی داند که با "پول" چه کار کند. دختری که در عین معصومیت، آمیزه است از احساسات سطحی، کم هوشی و ابتذال. همسایه هایی که از نظر سنی، شاید یک نسل پیش از جوانان باشند، با همان مشکلاتی درگیرند که اینها نیز هرچند در آن سهیمند، اما می خواهند ندیده اش بگیرند؛ مشکلاتی از نوع ابتدایی ملزومات زندگی شهری. اوج سرگشتگی و سردرگمی، دختری است که نیست، اما حضور مالیخولیاییش، همه را به دردسر و تشویش انداخته.
رخوت و رکود زندگی انگل واری که کارگردان به زیبایی به نمایش در می آورد، تصویری است از حال امروز ما. شاید به همین خاطر باشد که جنبش های اجتماعی جوان اخیر، کم مایه و بی جان و لختند و با تلنگری از قشر محافظه کار جامعه، به سادگی از صحنه ی واقعی زندگی محو می شوند. وقتی که "آرزوهای بزرگ" به "هوس های کوچک" بدل شده اند، جامعه ای با آدم های کوتوله حاصل می شود که مهم ترین فعالیت روزانه شان، برآوردن خواسته های شکمی و زیر شکمی حداکثر با قابی روشنفکرمابانه و مدرن است.
دست آخر از آنجا که سواد نمایشی ندارم، برداشتم کاملا شخصی است.