در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | شیما قدیری درباره نمایش جشن تولد: دیدن این اجرا توی موقعیتی که من بودم واقعا کمکم کرد، از اون تجربه هایی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:40:41
دیدن این اجرا توی موقعیتی که من بودم واقعا کمکم کرد، از اون تجربه هایی بود که بعضی وقتا ادم توی ذهنش سعی میکنه دمبال دلیل بگرده واسه اینکه چی شد من اصلا انتخاب کردم بیام این اجرا رو ببینم که توش تونستم جواب دغدغه ی ذهنم رو توی همون روز پیدا کنم. من درگیر پیدا کردن جواب این سوالم نشدم.
همه ی اینها فکر من هست و الان دمبال اثبات درستیشون نیستم و اولویت به اشتراک گذاشتنه.
هارولد پینتر داستان مردی رو برامون تعریف می کنه که به نظرم بین دنیای طبیعت ( یا مادی) و دنیای درونی ( ذهن و روح و همه ی اینها که ممکنه هر نفر واژه یا تعریف متفاوتی برای نام گذاری از یه جا برداشته باشه)، دنیای دورنی رو انتخاب کرده و حالا آگاهانه یا ناخودآگاهانه و یا به هر دلیل دیگه ای بی خیال دنیای طبیعت شده. این انتخاب عواقب داره، می بینیم که نقش اصلی تصور درستی از کارایی که توی گذشته کرده نداره یا مرز بین واقعی بودن و غیر واقعی بودن عمل انجام شده یا به خیال انجام شده رو تشخیص نمی ده، قید رفتار درست با ادمها رو زده، خیلی چیزا اهمیتش رو براش از دست داده چون داره همه ی اونایی که تو واقعیت ممکنه بود محدود بشن یا عاملی مثل زمان و جسم برای دست یابی بهشون دردسر ایجاد کنن رو در دنیای دورنی ساخته. اما یه جایی هنوز مرز بین واقعی و غیر واقعی داره اذیتش میکنه که با داستان پیانو میاد برامون وصف می کنه. داستان پیانوی شخصیت اصلی حتی میاد میگه که چرا این فرد قید ادمها رو زده، چون خیلی از ادمها وفاداری به شنیده هاشون رو بلد نیستن، چون خیلی از آدم ها دزد معنی هستند بدون اینکه واقعا از این دزدی بزرگ خبر داشته باشن (وقتی داستان اجرای کنسرت رو برای خانوم پِتی تعریف می کنه، می بینیم که خانوم پِتی توی باز تعریف داستان چقدر همه چیز رو میزنه و داغون میکنه، اما یادمون باشه خانوم پِتی همونیه که واسه صبونه اِستنلی و بیدار میکنه و واسش صبونه و چایی اماده می کنه). هارولد پینتر مثل یک معلم خوب آخر اجرا میاد میگه که این انسان داره واقعا زجر میکشه، چون انتخاب درستی نکرده که از دنیای واقعیت دست کشیده، خودش و همه ی صداهای توی ذهنش که به شکل آدم در اومدن و واقعا باهاش رو در رو حرف میزنن دارم محکومش ... دیدن ادامه ›› می کنن که چرا به جای ساختن زدی و همش خراب کردی. پینتر احتمالا خودش این راه و رفته، واسه همین داره حرف از تعادل بین دنیای بیرون و درون و حق و وظیفه ی ما در مقابل بشریت حرف میزنه. من بعد از دیدن اجرای هنرمندانه ی اعضای گروه این نمایش به پینتر اعتماد کردم.