زهره عزیز
با خوندن کامنتت ناخودآگاه یاد این قسمت از شعر وحشی بافقی افتادم؛
نرگس غمزه زنش این همه بیمار نداشت
سنبل پر شکنش هیچ گرفتار نداشت
این همه مشتری و گرمی بازار نداشت
یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت
اول آنکس که خریدار شدش من بودم
باعث گرمی بازار شدش من بودم
عشق ... دیدن ادامه ›› من شد سبب خوبی و رعنایی او
داد رسوایی من شهرت زیبایی او
بس که دادم همه جا شرح دلارایی او
شهر پر گشت ز غوغای تماشایی او
این زمان عاشق سرگشته فراوان دارد
کِی سر برگ من بی سرو سامان دارد...

خلاصه...

درود خانم نهاوندی درود..

چه شعر قشنگی بود خانم نهاوندی
مرسی

ممنون
پیشنهاد میکنم با صدای «عبدالوهاب شهیدی» گوش کنید :)

من به شخصه مدتهای طولانیه تصمیم گرفتم حتی اگر اجرایی باشه که بینهایت مشتاقم ببینم خارج از ظرفیت نگیرم و به خودم احترام بذارم.تا یه حد زیادی هم علت فروش بلیطهای پیش از موعده.الان رفتم تن شوری ببینم چه روزایی باز شده دیدم تا دو هفته بعد فروخته و فقط خارج از ظرفیت هاش مونده.دو هفته بعدم آخه اصلا چقدر میشه از قبل برنامه ریزی کرد که کار پیش نیاد.کلا قضیه ی همه چیزمون به همه چیزمون میاده

دوستان شرح پریشانی من گوش کنید - عبدالوهاب شهیدی

https://soundcloud.com/yalda-mi/ahkoc47ieiw1