اولین کاری بود که از آقای صادقی میدیدم و فکر میکنم آخرین کار باشه. از دید من، دو نقطهی قوت داشت این کار :
اول متن منسجم و روانکاویشدهی
... دیدن ادامه ››
کار بود که البته چون از واقعیت نامههای کافکا به پدرش نشات گرفته غیر از این هم نباید میبود. هرچند که پایانبندی به نظرم خیلی ضعیف بود. توی تابوت خوابیدن و بوسیدن دو طرف دستهی گل و ... به نظر من سنخیتی با شروع و میانهی کار نداشت.
نکتهی دوم، بازی فوقالعاده آقای نوروزی بود که فکر میکنم به تنهایی بار اجرای نمایش رو به دوش کشیدن. چون متاسفانه خانومها نه بیان قویای داشتن ( داد زدن زیاد ، صدای جیغ و تیز که ازاردهنده بود برای فضای کوچیکی که برای اجرا در نظر گرفته بودن ) و نه کفهی وزن نقششون در اجرا اونقدری سنگین بود که توجه آدم رو جلب کنه .
نکات منفی کار از نظر من ، نورپردازی بود و مهمتر از اون تکنیک اجرا و ضربهزدنهای مداوم با پا روی تختهچوب های روی زمین و با دستها روی تابوت که بعد از چند دقیقه واقعا ازاردهنده و گوشخراش بود. من شخصا اگر جایی نشسته بودم که مزاحم اجرا نمیشدم حتما از سالن بیرون میرفتم. چون اون حجم صدا برای اون فضای کوچیک واقعا زیادی زیاد بود.