مردی بر روی صحنه ظاهر میشود و از کسی میگوید که انگار دیگر نیست. نمایش صحنهٔ حاضرشدن یاد او و مکالمهٔ اوست با فرزندش. رؤیای مشترک آنها، رؤیای
... دیدن ادامه ››
سرزمینهای شادی است که همریشگی خواب و خیال و تمنای آن دو هم هست. سؤالی که نمایش با سکون بیقرار خود در ذهن تماشاگر پدید میآورد سؤالی است درباب جدایی، رؤیاها، و گذشت زمان. نمایش از فضای یک اتاق هتل به سرزمینهای دوری میرسد، سرزمینهایی که تنهایی و غربت عجیبی دارند اما سرزمین خاطرات میتواند مکان خاصی در جغرافیای فیزیکی نباشد..پردهها و صحنهٔ نمایش میتوانند به جای در و دیوار جهانی باشند که خاطرهٔ قهرمان نمایش ما در آن گم شده است.