در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | زهرا تمیزی درباره نمایش غلامرضا لبخندی: بدون شک اجرا از بهترین ها بود. از همون لحظه اول یعنی قبل از خاموش شدن
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:12:17
بدون شک اجرا از بهترین ها بود. از همون لحظه اول یعنی قبل از خاموش شدن نورها و درحین جایگیری تماشاچی ها ، شما با ادمایی سرگردان در پس زمینه خاکستری روبرو هستید که شاید پیش زمینه ای برای سرگردانی ذهنی و زندگی شخصیت اصلی باشه. بازی های بسیارخوب و دیالوگ ها و فضای سازی های ذهنی دقیق که صحنه رو از هرگونه تکلف بی نیاز میکنه !
و رنگ ها ... استفاده هوشمندانه از قرمز و سفید و خاکستری ای که به جرات میشه گفت بیشترین بار نمایش روش بود. از رنگ خاکستری صحنه ، لباس های شخصیت ها تا طیف خاکستری شخصیت ها مخصوصا شخصیت اصلی ، مرور خاطرات خاکستری ، و از همه مهم ترین رنگی بین سیاه سفید ! رنگی شاید درمقایسه با رنگ های دیگه بی هویت . حسی بین مردن و زنده بودن ، برزخ ( اون منجلابی که قاتل درش بود ) را در تقابل سفیدی زندگی و سیاهی مرگ (قاتل) تداعی میکند ولی وقتی در کنار رنگهای دیگر قرار میگیرد قدرت آنهارا زیادتر میکند . ( شدت رنگ قرمز و سفید ). حرکت رنگ سفید در صحنه که از کسالت آور بودن خاکستری صحنه می کاهد و روال تاریخی اتفاقات را با نامنظم بیان کردن آنها بر هم میریزد!
یکی از زیبایی های کار بدون شک طیف داشتن شخصیت های داستانی ست . ادمهایی خاکستری که نمی توان به قطع به خوب یا بدی انها اعتراف کرد حتی قاتل که شخصیتی بیمارگونه با عقده های درونی بسیار داشت. (یکی از بهترین نمونه های طیف داشتن شخصیت ها مربوط به شخصیت های شاهنامه مخصوصا تراژدی رستم و سهراب است و همین ویژگی باعث میشه به جرات بگم از تمام تراژدی های دنیا یه سر و گردن بالاتره ). از کار در اوردن این ادما با طیف های مختلف واقعا هنر و فکر میخواد. ( کاری که به نظرم توی فیلم متری شش و نیم کارگردان نتونست از پسش بربیاد و حالت دراماتیک مضحکی ... دیدن ادامه ›› بهش داد )
موضع اصلی و محوری داستان شاید نه قتل بلکه زندگی بود. عجیب ترین و عادی ترین و حل شده ترین مفهوم جهان هستی و دلچسب ترین و سنگین ترین بار بر گرده وجود انسان ... .چیزی که شاید به اندازه روشن کردن سیگاری برای ما تامل کنه و بعد به راه خودش ادامه بده و دست اخر تو میمونی و خودت !
موسیقی و ریتم مناسب که به تماشاچی اجازه میده تا با شخصیت ها ارتباط برقرار کنه و اونها رو قضاوت کنه و حتی براشون گریه کنه !!
و در نهایت هم صحنه اعدام که یکی از خلاقانه ترین صحنه های اعدامی که دیدم! با این کار کارگردان انگار صحنه نمایش رو از پایین تا کرده تا بعد دیگه ای به دید تماشاچی و صحنه بده !

این نمایش واقعا ارزش دیدن و باز دیدن رو داره !