مادرم بعد دیدن آگهی فیلم غلامرضا تختی در تلویزیون، برای اولین بار درخواست کرد که او را به سینما ببرم. چندین سال پیش یکی دو بار او را به سینما بردم. اما به اصرار من. این بار درخواست از جانب خودش بود.
مادرم 78 سال سن دارد و با واکر راه می رود. هر چه فکر می کنم سینمایی که پله نداشته باشد و بتوان با خودرو تا نزدیک آن رفت نمی شناسم. اگر هم صندلی چرخ دار بگیرم سینمایی نداریم که رمپ داشته باشد و یا در سالن نمایش، ردیفی مخصوص افراد کم توان که بتوان صندلی چرخ دار را آنجا مستقر کرد.
بعدا فکر کردم که قضیه فراتر از یک سینما است. علی رغم وجود انواع فرهنگسراها، فرهنگسرایی مناسب سالمندان نداریم که سالمندان بتوانند در کنار هم جمع شوند و برنامه هایی مناسب با سن و روحیه آنها تداریک دیده شود. کمتر پارکی صاف و مسطح است و در کنار آن امکان پارک خودرو فراهم است. با وجود انواع نشریات رنگارنگ (که متاسفانه تیراژ و تعدادشان رو به کاهش است) هیچ نشریه ای (حتی از نوع زردش!) ویژه سالمندان نداریم که مثلا مطالب سرگرم کننده و مورد علاقه آنها را با فونت درشت تر چاپ کند. رسانه ملی ما با داشتن چندین شبکه جور واجور، شبکه (یا حداقل برنامه ای) با نام سالمند ندارد و مادرم مجبور است برای سرگرمی، فوتبال باشگاه های اروپا را نگاه کند!
احترام به سالمندان و اینکه سالمندان سرمایه های جامعه هستند، تنها یک شعار باقی می ماند. من هم منتظر می مانم تا DVD فیلم تختی منتشر شود.