آیرا لوین رو همه مون با شاهکار رومن پولانسکی در اقتباس بچه رزماری می شناسیم. نمایشنامه نویس و نویسنده فقیدی که ترس رو از دنیای دراکولا و اجنه
... دیدن ادامه ››
به دنیای واقعی آدمها وارد کرد....
به همه نشون داد موجودی که ترسناکه نه نامرئیه و نه دندونهای بزرگی داره... اون قابل لمسه ... اون برای ارضای خودش ( خواه ارضای جنسی مثل پسر حرومزاده ورونیکا و خواه ارضای روحی مثل ورونیکا و خواه ارضای غرور و خود خواهی مثل پدر و مادر ورونیکا ) آدم می کشه و حتی ناراحت هم نمیشه و بعدش اگر گریه می کنه و درد بکشه نه برای قتل انجام شده است که برای تمایل به قتل بعدیه.....
لوین نشون میده آدمیزاد می تونه تا کجاها پیش بره.....
نمایش ورونیکا کاری پیچیده و چند لایه اس که منا رمضانی به خوبی از پسش بر اومده و بازی های استثنائی رامونا شاه که ورونیکایی رو به ما نشون میده که نمی دونیم ازش متنفر باشیم یا همزاد پنداری کنیم باهاش.... نمی دونیم اون قربانی می گیره یا خودش قربانی شده.... و حمید رحیمی که کنرادی رو بازی می کنه که دلت براش می سوزه ولی ازش می ترسی.... خانمموسوی و افشین حسنلو هم که بهترین بودند....
بازی ها و داستان اونقدر جذابه که کمبودها در طول اجرا حس نمیشه ولی بعدش که بهش فکر می کنی می بینی واقعا جای بعضی چیزها خالیه....
من چون قبلش نظر محمد جان لهاک رو خونده بودم درباره موسیقی و نور؛ بهش دقت کردم و دیدم نمایشنامه ای با این حجم تعلیق واقعا جای نور و موسیقی چقدر توش خالیه ... ولی بعدش دیدم اونقدر متن و بازی ها قویه که من موزیک متن رو با تمام وجودم حس می کردم و ترس رو در لحظه مرگ می دیدم..... اما با جناب سوبژه کاملا موافقم. جای نور و موسیقی به شدت خالی بود....
برام جای تعجب داشت که سالن پر نشد.... واقعا حیف همه به دنبال اسم معروف هستند تا اجرای مناسب.....
امیدوارم درخت تئاتر درست رشد کنه و شاخ و برگ اضافه اش که داره روز به روز زیادتر میشه باعث نشه تنه درخت ضعیف بشه....
و در اخر.... بابا یه قفل راحت تر بذارید اون وسط نگرانی من همش از این بود که اگر این قفل ها بسته بشه و کلیدش نباشه داستان چی میشه....