در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | پوریا درباره نمایش دروغ: اسارت در ذهنیت "دروغ" نوشته فلوریان زلر بنا بر بسیاری از نق
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:52:15
اسارت در ذهنیت
"دروغ" نوشته فلوریان زلر بنا بر بسیاری از نقدهایی که مطالعه کردم ، دارای ژانر " کمدی بلوار " است که از آن ... دیدن ادامه ›› تحت عنوان"boulevard comedy" یاد می شود . در این ژانر به مسائل به طرز ساده تر نگاه می شود همچنین از موضوعات پیچیده تر دوری می شود و با توجه به دریافت من ، قضایا بدین وسیله عامه پسند تر می شوند .چیزی که ما در نمایش "دروغ" می بینیم نیز دقیقا همین است و این موضوع مرا یاد نمایش های یاسمینا رضا می انداخت . همچنین در یکی از نقدها از فلوریان زلر به عنوان یاسمینا رضای جوان یاد شده بود . در نمایشنامه "دروغ" پیشینه های افراد و عوامل دخیل در رویدادهای نمایش حذف شده اند و از این موضوع به عنوان نکته منفی در بسیاری از نقدها یاد شده و برخی معتقدند که "دروغ" عمیق تر نمی شود و به پیامدها و ریشه های مسائل نمی پردازد . مانند بسیاری از مدل های اقتصادی ، ریاضی و ... که یکی سری عوامل را نادیده می گیرند برای اینکه بتوانند یک حالت ساده را راحت صورت بندی و تشریح کنند و به مدلی برسند . اما این کار به نظر من آگاهانه از جانب فلوریان زلر صورت گرفته و در خدمت مفهوم اثر است که جلوتر به دلیل آن اشاره خواهم کرد . در نقدهایی که خواندم ، برای توصیف فضای دروغین در نمایش از دو کلمه لابیرنت یا هزارتو و پیچ در پیچ ( labyrinth ) و تار عنکبوت ( Web ) استفاده شده بود . بدین معنا که تماشاگر و کاراکترهای نمایش واردحجم بالایی از دروغ و تلاش برای اثبات عدم صحت اتفاقات می شوند که نمی توانند تشخیص بدهند که حق با کیست و حقیقت چیست ؟ این ناکامی را کاراکتر پل با بازی افشین هاشمی به نحو احسن نشان می دهد . ناکامی ای که ناشی از اسارت در هزارتوی زاییده دروغ است . این موضوع تا حدی پیش می رود که سایر امور زندگی را در خود می بلعد و آلیس را از فکر پایان نامه و ارائه دور می کند . ارائه ای که بسیار برای تنظیم آن زحمت کشیده است . همچنین این مسئله به موضوع اصلی بحث میهمانی شب بدل می شود و تلاش ها برای صحبت کردن در خصوص سایر موضوعات شکست می خورد . در بعد شخصی تر ، زندگی میان زوج ها تبدیل به تلاش برای اثبات ناراستی اتفاقات و توجیه گری می شود . تارعنکبوتی از دروغ دور زندگی مشترک می پیچید و مانع پیشرفت و خودشکوفایی طرفین می شود . تا جایی که قبل از اتمام نمایش ، زن و شوهر به هم قول می دهند تا مجددا درباره این مسائل صحبت نکنند اما پوچی این قول کمی بعدتر مشخص می شود و آلیس به پل با خنده قولشان را یادآور می شود. گویی که زندگی مشترکشان فریز شده و چیزی جز این برای گفتن ندارد ! در پایان نمایش دو طرف سعی می کنند در مورد چیزهای دیگری صحبت کنند اما سرنوشت این تلاش را نمی دانیم ... ! از این روست که گمان می کنم فلوریان زلر نمایشنامه را ساده تر و در ژانر "کمدی بلوار " نوشته است تا نشان دهد چقدر مسائل این چنینی می توانند یک زندگی مشترک را به ورطه بطالت پرتاب کنند ، پتانسیل ها و فرصت ها را از بین ببرند و چیزی جز این برای گفتن باقی نماند . اما با این اوصاف ، در طول نمایش شاهد برملا شدن نیت های شخصی و واکاوی های نه چندان عمیق هستیم . چیزی که به دوام این تارعنکبوت دروغ می انجامد اسارت در ذهنیت گرایی و یا همان subjectivity است . کاراکترها بیشتر مواقع روحیه انتقاد پذیر ندارند و نمی خواهند باور کنند که برداشت هر فردی از دروغ ، صداقت یا هر مفهوم دیگری می تواند ناقص باشد . نقصی که می تواند منجر به یادگیری شود اما گرفتار تعصب می آید . آلیس و پل به زعم خودشان دنبال ارزش هایند در حالی که ارزش های دیگر مانند دوری از تعصب و داشتن روحیه انتقادپذیر را فراموش کرده و آنان را قربانی صداقت کرده اند ! چه بسا که این قربانی کردن به منظور نیل به منافع شخصی تحت پوشش "حفظ صداقت " است ! دروغ یا صداقت مانند خیلی از چیزها می تواند متاثر از نفع شخصی شده و دستکاری شود . در قسمتی از نمایش نیز آلیس به پل با عصبانیت می گوید که آیا او واقعا فکر می کند که باید یک سری مسائل را عنوان نکرد یا اینکه صرفا بخاطر دخیل بودن دوست صمیمی اش میشل در این ماجرا این گونه فکر می کند ؟ اما پل اکثرا بر سر دوراهی است . البته خود آلیس نیز ناکام می ماند و عزت نفس پل را قربانی صداقت می کند و خصمانه از وی اعتراف می گیرد . اما صداقت به چه قیمتی ؟ در طی پروسه اعتراف گیری ، آلیس در ابتدا می گوید که کاری با پل ندارد و اصلا تله ای برای او نگذاشته است اما بعد از آن شروع به انتقام گیری می کند و برخلاف آنچه که گفته عمل می کند . به بیان دیگر برای رسیدن به حقیقت دروغ می گوید ! این فضای پیچ در پیچ دروغ در نمایش تنیده شده است و نکته تاسف بار آنجاست که صداقت و جستجوی حقیقت ، توجیه تلقی شده و سایر ارزش ها در این راه لگدمال می شوند . همه چیز به گستاخی تبدیل شده و تلاش برای رسیدن به حقیقت حتی بواسطه دروغ گفتن می شود ! حقیقتی که در هزارتویی از دروغ گم شده است !
ممنون از یادداشت خوبتون
۰۷ تیر ۱۳۹۸
ممنونم رویا جان منتظر خواندن نتیجه دیدار دوستان تیوالی در عصر دیروز هستم .
۱۲ تیر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید