گاهی هم باید لذت نبرد!
هر آنچه که در تفکر یک تماشاچی از تماشای تئاتر و لذت از آن دارای اهمیت است، در این اثر به حداقل می رسد و گاهی وجود ندارد؛
در کنار بازی های کم و بیش یکدست از همان حداقل ها هم هوشمندانه استفاده شده است،
در پس روایت های مختلف نمایش، فکری و نکته ای نهفته است اما پی بردن و کشف این نکته ها به دلیل زمان کم و تعداد زیادشان ممکن است مخاطب را تا به پایان با خود نکشاند؛
نمایش از ریتم نمی افتد، همه چیز از قبل فکر و تمرین شده است اما این روند همیشه هم جوابگو نیست، کاش پایان زودتر یا بهتری می دیدیم.