در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | کمال عبدی درباره نمایش مرگ دیوانه: به نام خدا در دفاع از مرگ دیوانه "هنر دروغی است که ما را به حقی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:40:33
به نام خدا
در دفاع از مرگ دیوانه
"هنر دروغی است که ما را به حقیقت می رساند." پابلو پیکاسو
نمایش مرگ دیوانه از ۰ ۲ مرداد تا ۵ شهریور ۹۸ ، در سالن شماره ۲ خانه نمایش مهرگان اجرا شد. اجرا هر شب ساعت ۵۵ ۱۸ آغاز می شد و تا راس ساعت ۲۰ ادامه می یافت. زیاد وقتتان را نمیگیرم، مثل نمایش مرگ دیوانه. آنچه قبل از هرچیز لازم است گفته شود این است که گروه تازه کار و جوان ما با انگیزه یادگیری و تجربه کردن پای به این میدان پر رفت و آمد گزارده و از همان ابتدای کار، با گارد باز، منتظر شنیدن و دیدن بازخوردها و نقدها و نظرات بوده است. از مخاطبین و نویسندگان این انتظار می رفت که کار مرگ دیوانه را در قالب خودش و به عنوان یک کار مدرن – و نه داستان محور رئالیستی – نقد کنند. این که خط روایی داستان مدام شکسته می شود و طراحی صحنه و لباس به ظاهر مناسبتی با یک اتاق ندارد، از نظر ما ضعف نیست. اما از ایده تا اجرا همیشه فاصله هایی وجود دارد که در اینجا دلیل این فاصله، کم تجربگی گروه ما بوده است. بسیاری از تماشاچیان ما، صرفا تماشاچی نماندند و نظرات و انتقاداتشان به نمایش را بسیار به موقع در اختیار ما قرار دادند. اما خوب یکی از نقدهایی که به طور حتم نیازمند یک دفاعیه است، بحث انتخاب سالن است.
نمایش مرگ دیوانه در یک سالن به قول دوستان فسقلی اجرا شد. اگر کوچک بودن سالن همیشه قرار است یک نقص تلقی شود که ابدا موافق نیستیم. فضای تیمارستانی ... دیدن ادامه ›› که ما در نظر داشتیم همیشه همین اندازه بوده است. حتی میزان سنهای ما نیز در فضاهایی با همین ابعاد طراحی و تمرین شده بود. درتیمارستان ما، بی نظمی منظمی وجود داشت. حرکات و تصاویری که به چشم بعضی از دوستان ماسکه کردن یا شلختگی آمد به نظر ما به همان دلیل ذهنیت تئاتر کلاسیک و رئالیسم مخاطب برمیگردد. فضای دیوانه خانه همین را می طلبید. همه تصاویری که ملاحظه فرمودید طراحی شده و تمرین شده بوده اند. اما این که ابعاد سالن با تعداد بازیگران روی صحنه نسبت مساوی دارند از نظر ما بی منطق است. درهم رفتگی و شرایط نامساعد بیماران را با جمع نمودن آنها در یک اتاق کوچک و در میان کارتنهای لرزان نشان دادیم. کارتنهای مقوایی نامطمئنی که نمادی از قوانین و قاعده های جامعه خردمحور بودند که دیوانگان ابدا نباید به آن نزدیک شوند و در یک فضای به شدت محدود – هم از نظراندازه و هم آزادی حرکات - باید دیوانه باشند و دیوانگی کنند. اگر به جای جعبه های مقوایی در و پنجره و درخت و پرنده میگذاشتیم، برای مخاطبمان آسان تر نبود؟ البته که بود! اما این ذهنیت ما نیست. گاهی نقطه ها و خطوط را مخاطب باید خودش به هم وصل کند. گاهی گره ها را باید خود مخاطب باید باز کند. ما در ادامه مسیرمان نیز تلاش خواهیم کرد که مخاطبین را از انفعال روی صندلی تماشاخانه ها بیرون بیاوریم.
اما اینکه سیستم حکومتی چه سر ناسازگاری با تئاتر دارد که ما باید ماهها در صف سالنهای دولتی بمانیم و آخر هم پایمان خواب رود و جلوی سالنهای خصوصی بیدار شود، دغدغه ما نیست. دغدغه ما تئاتر است اما در شرایط موجود. ما شرایطش را نداریم که شروع به ساخت و ساز تئاتر کنیم؛ ما واقف به این مسئله هستیم؛ اما انتظار داشتیم که دوستان به جای – یا حداقل در کنار- پرداختن به این معضل، به ساختار، تکنیک، زیرمتن، بازیها، تصویرسازیها و ترکیب بندی های نمایش نیز بپردازند و به ما بازخورد بدهند تا ابتدا یادبگیریم که چگونه اجرا کنیم. نکته مهمتر از همه در جواب انتخاب سالن، رای و نظر پیتر بروک در مورد کارگردانی تئاتر است. در جواب اینکه چگونه می¬توان کارگردان شد: "من هیچ راهی غیر از این نمیشناسم که دیگران را قانع کنید که با شما کار کنند و در نتیجه کاری را – حتی بدون دستمزد- به راه انداخته و آن را اگر شده در یک زیرزمین، در پستوی یک رستوران، در اطاق یک بیمارستان یا در یک زندان، به مردم نشان دهید. نیرویی که به وسیله کارکردن به وجود می آید مهمتر از هر چیز دیگر است. بنابر این اجازه ندهید هیچ عاملی، حتی نداشتن ابتدایی ترین امکانات ، مانع فعالیت شما شوند و به جای اینکه وقت خود را در انتظار فرصتهای بهتری که ممکن است هیچگاه به سراغتان نیایند تلف کنید، به فعالیت بپردازید. چرا که در تحلیل نهایی، کار موجب ایجاد کار می شود."
علی رغم میل باطنیم، باید این را اعلام کنم که هیچکدام از بازیگران نمایش مرگ دیوانه تجربه پانزده شب اجرای عمومی را نداشتند. کما اینکه از هشت نفر، پنج بازیگر تا کنون حتی روی صحنه تئاتر هم حاضر نشده بودند. اما تیپ سازی و پرداخت شخصیتها برای من و بازیگران تازه کارم تا آنجا برایم رضایت بخش بوده که ۱) هیچکدام از دیوانگان حتی به اندازه یک ثانیه هم از تیپ و کاراکترشان فاصله نمیگیرند ۲) کاراکتر مرگ به خوبی به عنوان یک شخصیت بیرونی و نامانوس برای دیوانگان و مخاطب شناخته می شود ۳) ارتباط کوردیال با یکدیگر و القای فضای تضاد و نزاع بین آنها و شخصیت مرگ تا حد قابل قبولی، با توجه به شرایط موجود تشکیل میشود. من به شدت از پیشرفت و اجرای بازیگرانم راضی هستم و آنچه که روی صحنه دیده شد، خود گویای همه چیز است.
چیزی که بیشتر از همه به نفع ما و کار ما بود، ارتباط من با نویسنده متن بود. آثار کلیتگارد در ایران ترجمه نشده اند. من این نمایشنامه را سال ۹۵ به زبان انگلیسی در سنندج اجرا کردم. سه سال با متن سرو کار داشته با جهان نمایشنامه آشنا بودم و شروع به دراماتورژی متن کردم. ارتباط با کمرون کلیتگارد بهترین راه ممکن برای رسیدن به تحلیل درست بوده و هست. میتوانم ادعا کنم که آنچه روی صحنه آورده ایم، از نظر محتوی و تحلیل صحیح و با جهت یابی درست بوده است، اما اگر از نظر اجرایی آن چیزی نبوده باید باشد، این ضعف و کم تجربگی من در کارگردانی بوده و از نظرات همه استفاده خواهم کرد و مطالعاتم را ادامه خواهم داد و این کار را به صورت حرفه ای و درست دنبال خواهم کرد.
از بازیگرانم بسیار متشکرم. آنها بسیار بیشتر از توقعات من ظاهر شدند. از طراح صحنه و لباس باهوش و خلاقم متشکرم. رز انصاری بسیار هنرمندانه تمام توانش را درختیار نمایش گذاشت و در اوج سادگی آنچه لازم بود را ارائه داد. از عوامل صحنه و گریم و همه دوستان پشت صحنه سپاسگزارم. و البته از رسول فاتحی که تمام انگیزه من برای شروع این کار بود. مطمئنا از این گروه در آینده زیاد خواهید شنید.
مرگ دیوانه برای شروع کارهایی با دغدغه هنری و تئاتری روی صحنه رفت، نه تفریح و نه چیز دیگر.
کمال عبدی
دهم شهریور ۱۳۹۸