شاید بشود گفت که ساعت نقش اول نمایش زمان در زندگی ما انسان هاست . کارخانه تولید لحظه ها همیشه محل فکر بوده است ، از ماشین زمان هاوکینگ تا زندگی جالب بنجامین باتن ، انسان ها به تغییر و تعبیر این پدیده فکر می کنند. احتمالات رخدادهای گذشته و مبهمی آینده بخش مهمی از ذهن ما را درگیر خود می کنند . ما دائما به زمان فکر می کنیم بی آن که بدانیم چرا ، انگار که جهان ما یعنی زمان و بدون آن هیچ چیز معنی ندارد . اگر عجیب به نظر نرسد ما انسان ها خود نیز ساعت هستیم ، تا وقتی ساعت کار می کند هستیم و بعد از آن حداقل در این جهان دیگر نیستیم .در این جهان ساعت ها ، برخی پاندول دار برخی بزرگ برخی مدرن برخی قدیمی برخی زیبا برخی از آن ها گاهی عقب می افتند ، برخی از آن ها جلو می افتند ، برخی ساعتی دیگر را در درون خود جای می دهند و برخی ساعت ها از کار می افتند و البته برخی ساعت های خراب را تعمیر می کنند . یکی از چند نمایشی که از اجرای آن تا حدود زیادی لذت بردم ، این نمایش در ذهن کسانی که تماشاچی آن بودند می ماند . ابتدا به مهمترین بخش و مولفه این کار یعنی موسیقی بپردازیم ، اجرای همراه با نور پردازی مدرن و البته موزیک فوق العاده که الهام گرفته و بسط داده شده از تیک تیک ساعت بود و صدای فوق العاده مرد و زن خواننده که تماشاگر را حتی بیشتر از کنسرت های چند صد هزارتومانی خیره می کرد و در جای خود محکم می نشاند . خواننده زن ( که البته نمی توانست تا حدود زیادی توانایی صدای خود را نشان دهد) به شدت صحنه می دانست و البته درام می دانست . متن شعر ها که چقدر دلپذیر بود و استفاده از دو زبان انگلیسی و فارسی جذابیت آن را بالا برده بود . مهارت بازیگر خواننده ها در انگلیسی و فارسی قابل ستایش بود . اگر اجرای این کار تمام نشده بود 5 بار دیگر فقط به خاطر موسیقی این کار بلیط می خریدم . با اینکه موسیقی و تئاتر دو عنصر هم زاد هنر هستند اما در تئاتر ایران کمتر به سهم موسیقی تمرکز شده بود، یا اصولا بی توجهی مفرط کارگردان را متوجه خود می دید و یا مسائل دیگر . اما اخیرا تولد دوباره موسیقی در تئاتر و حتی نورپردازی و طراحی صحنه متناسب و کارگردانان موسیقی شناس یا دان کیفیت تئاتر را به خوبی بالا برده اند . اما به شخصه آمیزش متقارن درام و موسیقی در ایران در نمایش ساعت دیدم . اینکه بتوان نمایشی را روی صحنه برد که بخش موزیکال آن بیرون نزند و یا اینکه به موسیقی بی توجهی نشود که جذابیت کار افول کند، از عهده تیم اجرایی و البته کارگردان زبر دست ساخته است . استفاده از دو بازیگر برای دختر نمایش ( شخصیت خواننده و شخصیت بازیگر ) که عالی بود و نکته مهم نمایش شخصیت سینیور
... دیدن ادامه ››
در صحنه های موزیکال بود ، فاصله تماشاگر با سینیور حفظ شده بود و فرصت تفکر و البته قضاوت در مورد او به تماشاگر داده شده بود . در بخش دیگری به دراماتوراژ و البته نمایشنامه می پردازم .