این اولین نوشته من در مورد اجرای تئاتر لاموزیکا در نمایشخانه آژمان است . ابتدا این را بگویم که طبق عرف نقد باید هر اثری را مطابق با ادعای آن بررسی کرد. ادعای آقای تاجیک زیاد نبود جوانی که احتمالا این اولین تجربه کارگردانی او بود .نمایشنامه لاموزیکا اگرچه دارای نقاط ضعف مشهودی است اما در نقاطی درخشان ظاهر می شود کاراکتر ها به تیپ و حتی در نقاطی به شخصیت تبدیل می شوند . اما بحث من در مورد ترجمه و برداشت از این نمایشنامه است ، اینکه از نمایشنامه ای برداشت شخصی داشته باشیم بسیار مورد پسند است حداقل به شخصه ، اما این را هم باید گفت، اگر برداشت انجام شده موجب کاهش کیفیت اثر شود در جهت عکس عمل می کند و نه تنها امتیازی نیست، بلکه نقطه ظعف حساب می شود . کارگردان تئاتر باید بتواند سوار بر اجرای بازیگر ها باشد و چهارچوب فکری خود را با رابطه خود با بازیگرها به آنها القا کند تا اثر دارای یک صاحب مشخص و معین باشد و نه چند مولف که در این مورد خاص بازیگری خاص خود کارگردان ثانی شود. در اجرای لاموزیکا کارگردان را بخصوص در اجرای خانم اساسی ندیدم و این ندیدن اینجا خوب نیست گاهی کارگردان به قدری مسلط است که حضورش احساس نمی شود ولی وقتی بر تسلطی روی کار نباشد کارگردان حذف می شود و نه اینکه حضورش احساس نشود . دکوپاژ خلاقانه در سالن بد و البته اجرای بد صحنه باعث شد که خلاقیت طراح صحنه دیده نشود ، شاید امکانات مالی کم باعث اجرای مناسب ایده نشد.از طراح صحنه که جوان بود ایراد نمی شود گرفت زیرا طراحی خوب زیر چتر اجرای بد گم شده بود. اما بازیگران ، از آقای مرادی شروع می کنم ، در او علی رغم متن ضعیف اجرای درخشان دیدم (مطابق امکانات) ادای دیالوگ ها با حس همراه بود و البته انتقال حس هم خوب صورت می گرفت و در یکی از صحنه ها حس را در حد بازیگری بسیار حرفه ای کاملا منتقل کرد. خانم هدی اساسی ، نمی دانم چه بگویم اما در اجرای بدون حس شما ، نقش متن با ترجمه بد بسیار مشهود بود. از ایشان اجراهای بهتری هم دیده بودم. به غیر از چند دقیقه از ایشان حس نگرفتم ،اصرار بر بعد خاصی از شخصیت زن نمایشنامه این بلا را سر کاراکتر آورد.البته می توان مصداقی هم گفت اما نمی خواهم داستان نمایش فاش شود . می توان در مورد گروه دو نفره موسیقی هم گفت ، پیانو آقای ابراهیمی با سل همراه بود آنهم فقط برای 3 دقیقه پس از آن هر کدام مسیری جداگانه می رفتند . همراهی موسیقی با نمایش نمی شود گفت خوب بود اما در حد خود بد نبود . به شخصه با سل به شدت بیشتر همراه شدم . در سل حس جدایی و در پیانو حس خیانت را دیدم . شاید موزیک ابتدای نمایش کمی اضافی بود کمی گیجی به تماشاگر دست
... دیدن ادامه ››
می دهد که به کنسرت آمده یا اینکه فضای نمایش اینگونه است ، یعنی حس زن و شوهر در سالن کنسرت را نمی داد ، شاید کمی باید طول موزیک کمتر می شد . در آخر امیدوارم علی تاجیک به ترجمه توجه کند و البته اجرای صحنه تا در کارهای بعدی توانایی خود را با سوار بودن بر بازی ها نشان دهد . لازم نیست به علت جوانی کارگردانی را در بعضی از صحنه ها به بازیگر محول کند . البته کار باید با نظر گروهی انجام شود ولی منظور من واضح است . منتظر اجرای بعدی او هستم زیرا نسبت به این جوان حس خوبی دارم . مهران مرادی عزیر انتظار پیشرفت شدید برایت دارم در تو بازیگر آینده داری که صحنه تئاتر شهر را در دست بگیرد می بینم ، البته این به شدت به انتخاب هایت بستگی دارد باید بلند پروازی را مطابق با توانایی ات قرار دهی . خانم هدی اساسی در توانایی شما شک ندارم و اگر مقداری حس در بازی بیشتر شود به شدت تاثیر بیشتری خواهیم دید . در بازی خانم اساسی نفرت را دیدم اما در نقاطی که لغزش احساسی شخصیت زن باید مشاهده می شد کمتر تغییر حس منتقل شد. در نهایت از اجرای این گروه در شب اول استقبال می کنم و دوستان عزیز را دعوت می کنم از این گروه حمایت کنند .