#نقدی بر نمایش #فرانکنشتاین
نویسنده و کارگردان : #ایمان_افشاریان
داستان دکتر فرانکنشتاین که هیولایی میسازد که دشمن انسانها میگردد .
تضاد میان خالق و مخلوق نقش مهمی در شکل گیری اثر دارد . موضوع دروغی که در قالب حقیقت عرضه میگردد فقط به صورت دیالوگ مطرح میشود . تم متن به صورت تصویری و نمایشی در اجرا شکل نمیگیرد ( دروغی که قالب حقیقت را نمایش داده شود به نمایش در نمی آید ). تمام توجه کارگردان در ایده های کارگردانی خلاصه میشود و نبود دراماتورژ فاصله بین متن و بازیگران را زیاد کرده است . با این حال میزانسن های اجرا زیبا و دیدنی است . مشکل اصلی قابل پیشبینی بودن شخصیت های اثر است . تماشاچی داستان را میداند با اولین و دومین اکت بازیگر همه چیز قابل حدس است . شخصیتها در حد تیپ معرفی میشوند و هیچ راهی برای به شخصیت رسیدن وجود ندارد . ویکتور از ابتدا مینالد و در انتها هم با ناله میمیرد . #پژمان_جمشیدی ( ویکتور) انگار فقط متن را از حفظ میخواند . یک تیپ قابل پیشبینی که راه رفتن و ایستایی ناامیدکننده در صحنه دارد ( تصحیح کردن حرکات . عدم تمرکز در کنترل بدن و چشم . ایستایی روبرو با دستهای آویزان در صحنه . لحن ناله که پیداست بیش از این نمیتوان از این بازیگر توقع داشت ). #بانی_پال_شومون ( هیولا ) کمی جدی تر است و برای حرکات فیزیکی خود برنامه ای دارد و با صدا و بدن خود تلاش قابل ملاحظه
... دیدن ادامه ››
ای دارد .
طراحی نور و صحنه زیبا و استفاده از جمعیت دیدنی است .
حرکات فرم با موسیقی کم ، خنده دار است زیرا تاثیر موسیقی بخاطر شنیده شدن صدای بازیگر از بین میرود و حرکات بازیگران بی معنی جلو گر میشود . پیشنهاد ( استفاده از میکروفن میتواند این مشکل را حل کند )
طراحی لباس و موی بلند فرانکنشتاین بیشتر شبیه سرخ پوست های آمریکای جنوبی است و ربطی به داستان مری شلی انگلیسی ندارد و بیشتر بیننده را بی جهت گنگ میکند .
با آرزوی موفقیت برای گروه اجرا .
#محمد_خداوردی