شاید رفته است از این عالم،از این عالم بی معنا...ولی..اما...چرا بی من،چرا بی من؟ نمیدام
شاید خسته است از این،من ها...ولی..اما...چرا از من؟ نمیدانم
شاید گوید بلند هر روز ببخش من را،ببخش من را...ولی..اما...کدام بخشش؟؟؟ نمیدانم نمیدانم
شاید لرزد از این عشقم...ولی..اما...مگر ترسیده است از عشق؟ نمیدانم
شاید،او هم بگرید از غم نبودن ها...ولی..اما...مگر،مگر او نیز میفهمد این غم را؟ نمیدانم
شاید آید،شاید آید...ولی..اما...کدامین روز؟؟ نمیدانم
شاید باشم هنوزم من در آن قلبش...ولی..اما...کدامین قلب؟ نمیدانم
شاید،روزی ببوید آن گل مهرم...ولی..اما...ولی..اما...خشکیده است آن گل،کدامین گل؟ نمیدانم
ولی..اما...ولی..اما..ولی...اما...یک چیز را خوب
... دیدن ادامه ››
میدانم...
کدامین چیز؟
دلم هرگز نمی خواهد تو را با شاید های بی پایان نمی خواهد نمی خواهد...
تو را خواهد بی شاید بی پایان...
ولی..اما...کجاست آن (تو) نمیدانم نمیدانم......
از: من که هیچی نمیدااانم