شرم دارد چشمانم ولی جواب دلم را چگونه بدهم؟!
باور کن حتی دستانم نیز شرم دارد
اما دلم , دلم قرار نمی گیرد
وقتی دستانت را در دسترس می بینم
میل دارم , میل شدید به گرفتنشان
اما شرم دارم از بابت حرفهایم
اما می ترسم از حکومت سرد میانمان
دلِ من طالب دستانت است
بی منطق می شوم
بی خیال دعوا و ناسزاها...
وقتی قرار می گیرند دستانم میان دستانت
وقتی محکم فشارشان میدهی
ترسم
... دیدن ادامه ››
, شرمم یکجا فروکش می کند
وقتی زور مردانه ی انگشتانت را به انگشتانم وارد می کنی
به معجزه ی عشق ایمان می آورم
می دانم غرور مردانه ات راحت فراموش نمی کند , می دانم روحت خدشه بر میدارد
حتی اگر ساکت باشی , حتی اگر نگاهت مات و بی معنا باشد
اما همین فشار های کوچک و آرام انگشتانت
دیگر تردیدی را به من راه نمی دهد که
معشوق عاشق شده بر من
رهایم نمیکنی
پ.ن: گناهانم بخشیده خواهند شد به یقین. گناهانت فراموش...
از: ش.ا.د.ی