زندگی قلب مرا تکرار خواهد کرد
سمیرامیس بابایی
ماهنامه دنیای تصویر شماره ی 289
«نمایشی در ستایش تئاتر»در واقع یک کار کارگاهی است، حاصل تلاش هنرجویان تئاتر که تجربیات اولیه خود را بر روی صحنه به بوته آزمایش می گذارند.هنرجویان
... دیدن ادامه ››
قبل از ورودِ تماشاچی به سالن در حال گرم کردن خود و انجام نرمش و حرکات کششی هستند. در بَک صحنه تعدادی آینه گریم تعبیه شده است، برای خود آرایی های سریع و تعویض لباس هایِ مختصر و مفید . قرار است هنرجویان صحنه هایی از نمایشنامه های گوناگون را اِتود بزنند. انتخاب ها البته کاملا سلیقه ایست و هیچ ایده و فکری کلی را دنبال نمی کند. کمی هم در انتخاب متن ها بی دقتی شده است .خصوصا اِتودِ کلاسیک های ادبیات نمایشی اندکی با ناپختگی اجرایی همراه می شود. در نمایشنامه های ایرانی جای ساعدی و نعلبندیان خالی می ماند و حضور بیضایی اش کمرنگ تر از چرمشیر می شود!
نام الهام کردا، صابر ابر و پانتآ پناهی ها نیز برندی است شاید برای بهتر دیده شدن؛ چرا که نمایش هدایت شدگی و یا دست کم کارگردانی دشواری ندارد که بارش را سه نفر بر دوش بکشند.در واقع نمایشی در ستایش تئاتر به جز عشق جوانان تئاتری و شور و علاقه جمعی آنها به این هنر چیز دیگری ندارد. اما رمز مقبولیتش هم همین است. هنرجویان تئاتری که هنوز درگیر مناسک و حواشی تجاری نشده اند .آنچه آنها را گرد هم می آورد و همدلی ایجاد می کند نزدیک بودن هدف هایشان است .می بینی که هر کس با تمام توان برای رسیدن به هدف مشترک از خود مایه می گذارد. شور و هیجانی خالص و ایمان به صحنه ای که ارزش و احترام دارد. پس چه کسانی بر حق تر آنها بر روی صحنه. آنهایی «که بر روی صحنه احساس خوشبختی می کنند» همین خودش می چربد به تمام نقطه ضعف هایش.و این نمایش را خاص می کند. تلاش بی دریغ افراد روی صحنه انرژی را به مخاطب خود منتقل می کند. مخاطبی که در ستایش تئاتر به تماشا نشسته است. ساعتی تقسیم عشق است و حس خالص افرادی که کارشان جدی است چیزی نه در حد تفرعن و تفریح و بازی. قلب هایی است که با شور و اشتیاق بر روی صحنه می تپد و زنگار نبسته است.نگارنده همچنان به کلام کامو باور دارد که می گوید«زیر بام تئاتر و پشت پردها همیشه فضیلتی در پرواز است، فضیلت هنر و فضیلت جنون که مانع از آن می شود که همه چیز نابود شود» پس زنده باد تئاتر!