مشک آن است که خود ببوید؟
سمیرامیس بابایی
ماهنامه دنیای تصویر شماره 284
تئاتر اینتراکتیو(تعاملی) چیست؟ در تعریف ساده اش یکی از سبک های معاصر و مدرن تئاتر تجربی قرن 21 است که با بکارگیری تکنولوژی و تکنیک های دیجیتالی به خود هویت می بخشد، سرمایه اصلی این شیوه اجرایی تماشاچی است. در این نوع نمایش تماشاچیِ ساکن و ساکت از جایگاهِ تاریک خود بیرون کشیده می شود و به طور مستقیم در تولید نمایش دخالت می کند. به همین علت جریان سیالی میان تماشاچی و نمایش ایجاد می شود. تئاتر اینتراکتیو معمولا هدفی اجتماعی و سیاسی
... دیدن ادامه ››
دارد و در برخی از کشورها بعد هنری اش بر دیگر ابعاد آن می چربد. دیور اما یک تئاتر اینتر اکتیو نیست! در ابتد نمایش مجری! روی صحنه می آید و برای تماشاچی ها توضیح میدهد یک نمایش اینتراکتیو در در حال بوقوع پیوستن است! وی در مورد تفاوت فرهنگی میگوید و از مخاطب خود سوال می کند که آیا تفاوت فرهنگی در ازدواج مهم است یا نه؟ و در مواجه با آن باید چه کرد؟ در ادامه مانند برنامه های آموزشی تلویزیونی تماشاچی را دعوت می کند که یک میان برنامه! ببینند. اپیزود کوتاهی با بازی های بسیار ساده اجرا میشود. بدیهی است، اما نگارنده مجبور به توضیح است که تئاتر آموزشی و نمایش درمانی به اینتراکتیو شبیه است اما در زیر مجموعه آن قرار نمی گیرد. در تئاتر اینتراکتیو عکس العمل تماشاچی پیش برنده کار است و روند نمایشی غیر قابل پیش بینی اش را شکل می دهد. در صورتی که دیور یک پلات از پیش تعیین شده دارد.
حال اگر نام تئاترتعاملی از دیور بگیریم و آن را مثلا یک تئاتر اموزشی بنامیم چه؟ادیور مانند برنامه های روانشناسی تلویزیونی است با این تفاوت که کارشناسی ندارد. بعد از پایان هر اپیزود مجری از تماشاچی های می پرسد نظرشان چیست و اگر شما بودید چه می کردید و از بعضی هم می خواهد بیایند و جای کاراکتر بازی کند.نمایش دیور مرا به یاد موقعیت مشابه ای می اندازد: در مراسم سالگرد فروغ فرخزاد، آقایی به میان جمعیت آمد و روی به افراد گفت که مردم باید زباله هایشان را راس ساعت مقرر در سر جای خود قرار دهد و دَرِ کیسه های زباله را هم محکم ببنند تا گربه ها به آن دست درازی نکنند و به بهداشت عمومی احترام بگذارند! البته حرف های او درست بود و جنبه آموزشی داشت اما در میان جمعیتی که به قصدی دیگری اجتماع کرده بودند و مسلما اکثرشان دغدغه های فرهنگی پربارتری داشتند تبدیل به خلق یک صحنه مضحک شد. نمایش دیور هم با دغدغه ای که دارد هم سطح مکانی که در آن قرار دارد نیست.کاری فرهنگسرایی که قد و اندازه تئاتر ندارد و باعث تعجب و حتا بهت مخاطب علاقمند به تئاتر می شود. حال اگر بخواهیم نمایش را در سطح فرهنگ سرایی آن بررسی کنیم چه؟ چالش دیور منطقی برای نتیجه گیری ندارد . سه شخصیت در این اجرا وجود دارد: زن ،شوهر و برادر زن. مرد در زندگی گذشته اش همسری داشته که از او جدا شده حالا می خواهد که زن جدیدش را شبیه به او بسازد. از زن می خواهد موهایش کوتاه کند و او را پانتی( اسم همسر سابق اش) صدا می کند و از طرفی فوبیای خیانت دارد.خود زن نیز دچار مشکل حاد شخصیتی است و به شوهرش شک دارد و به لحن کف شهری او را مواخذه می کند. برادر زن هم عشق افلاطونی مالیخولیایی به خواهرش حس می کند و نسبت به شوهر خواهرش حسادت هیستریک دارد. خب با این روندی که نمایش بصورت خطی مطرح می کند این افراد کنار هم یک کِیس روانشناسی بسیار حاد را تشکیل می دهند که دکتر فروید و تیم پزشکانش هم سخت بتوانند آنها را درمان کنند! آن وقت مجری از تماشاچی ها می پرسد اگر شما بودید چه برخوردی می کردید؟! نتیجه اش چیزی نسیت جز تفریح و شوخی و شلوغی سالن به سان حمام عمومی! نمایشی عاری از نگاه هنری! حتا در پوستر کار هم به اندازه قطره ای دقت یا ظرافت هنری وجود ندارد. عکس یک شیشه عطر دیور زمخت با دو تا گل درشت قرمز در بالا و پایین اش! . اما آنچه نگارنده را وادار به نقد کار ماقبل نقدی چون دیور می کند چالشی است که اخیرا سالن های تئاتر شهر با آن مواجه است. چرا تئاتر پایتخت به سطح آموزشی و مشارکتی برنامه های خندوانه و دورهمی سقوط کرده است؟ آیا تئاتر ما تزلزل یافته است ؟ آیا مخاطبین ما قادر به درک ابعاد و مسایل چالش برانگیزتر از دنیای پیرامون خود نیستند؟( و باید همانند رمان صد سال تنهایی در دروه فراموشی روی هر چیز برچسب بزنیم: این گاو است. شیر آن را می دوشیم و می توانیم آن را بخوریم!) پاسخی ندارد که ندانیم. ظلم انواع گوناگون دارد گاهی هم به هییتِ درِ بسته سالن نمایشی در می آید به روی گروه های خوش فکر و حرفه ای تئاتر، که نه اسم و رسمی بر هم نزده اند و نه رانتی می گیرند.