نگاهی به نمایش «کَر» به کارگردانی فریدون ولایی
زندگی، سوت قطاری است که در خواب پُلی میپیچد
ایران تئاتر، کیارش وفایی:
شرایط جهان هستی در شیوه و زندگی انسانها نقش تعیینکنندهای دارد به گونهای که گاهی باور آنها را تحت تاثیر قرار داده و وضعیتهایی را پیش میآورد که هیچ کدام از جزئیات آن قابل انکار نیست. حال این رویه تا اندازهای مرزی مشخص را ایجاد میکند تا هر انسان بتواند در مقام یک موجود فکور نگاهی متفاوت به دادهها و داشتههایش اندازد با این دانسته که تشابههای زیادی در اوج تمایزها لحاظ شده است. لذا در این ترکیب همیشه خیال به جای واقعیت و بالعکس تاثیرات عمیقی را حادث
... دیدن ادامه ››
میکنند.
لازمه و هویت یک جامعه در عصر امروز بسیار به هویت انسان و نکاتی که از آنها برای خلق رویدادهای موردنظرش استفاده میکند وابسته است. حال این نگاه در هر جغرافیایی تعریف مشخص و مدونی دارد که بنابر مواردی چون اجتماع، سیاست، تاریخ، اقتصاد، فرهنگ و... مسجل میشود. لذا در این راستا تاکید بیشتر بر اهمیت مولفههای اجتماعی بنا نهاده شده است، زیرا همه چیز از رفتار، باور و جهان درون انسانها نشات میگیرد که تبعات آن با درج اتفاقهایی به جهان پیرامون بازتاب داده میشود. شاید اهمیت تاکید بر باورهای انسانی یکی از دادههای مهم است که میتوان از این طریق موارد بسیاری را هدایت و به نتیجه رساند. اصولا خاصیت تودههای انسانی در سراسر جهان برای درک متقابل از شرایط هر عضو آن تحت تاثیر آمال و آرزوها، خواستهها و نیاز انسان را به سوی تجلی و یا نزول سوق میدهد. بنابراین جهان انسانها، جهانی سرشار از راز و رمزهای بیشمار است که در هر کدام از آنها میتوان به نکته یا نکاتی دست یافت که حرفی برای گفتن دارد. تمایزهای رفتاری و نحوه نگاه کردن به جهان هستی نیز از دیگر مشخصههای قابل اشاره در زندگی انسانها است که بخشی از نیازها، پیشرفتها و باقی خواستهها را تا اندازه زیادی تامین میکند و بیانگر آن است که رمزآلود بودن داشتههای جوامع بشری نیز تا ابد ادامه پیدا خواهد کرد. البته این موضوع از سویی سبب آن خواهد شد که انسان تا همیشه موجودی کاشف و در پی حقیقت باشد تا بتواند در ازای عمر طی شده خود ماندگاری مناسبی را به ثبت برساند. انسان معاصری که در عصر مدرنیته و اکنون به زیست خود ادامه میدهد نیز در کنار شناسههای کلاسیک و مرسوم توانسته دغدغههای درونی خود را بیرونی کرده و در راستای میل به رسیدن از آنها استفاده نماید تا همچنان در اوج تغییر شیوه به راهکاری مناسب برای خود دست پیدا کند. شیوهای که در آن انسان وضعیتی متغیر همراه با داشتههای ثابت دارد، زیرا ذات این موجود فکور تا ابد یک شکل باقی خواهد ماند.
نمایش «کَر» با در نظر داشتن شرایط جهان اکنون دادههای خود را در روایت پایهریزی کرده است تا از این طریق بتواند ارتباط بهتری را جهت شرح ماجراهای خود با مخاطب برقرار کند. دلیل این رویکرد از نگاهی میتواند برگرفته از تحلیلی دراماتیک باشد و از زاویه دیگر عنصر روایت بتواند به سویی برود که در آن ملاک و شاخص، انسان قرار بگیرد. حال اهمیت این طراحی در جهان متن بسیار مشهود است، زیرا شخصیتهای این نمایش به گونهای طراحی شدهاند که هر کدام از آنها دچار تعریف و مفهومی هستند که در وجودشان خرده فلسفههایی نسبت به جهان درون و پیرامون وجود دارد. بنابراین در این راستا روایت در جهان اثر با استفاده از مولفههایی درونی چون باور، رفتار، ارتباط و وضعیت، شرایطی را حاصل میکند که در آن موقعیتهای نمایشی تاکیدی بر آنها داشته باشد تا هر وضعیت با دخالت عناصر قابل توجه به موقعیت و در نهایت به رویکردی از کلیت جهان شخصیتها اشاره کند. البته باید این نکته را یادآور شد که هدف از این به وجود آوردن ثبت قراردادهای تعیین شده آن است که جهان اثر به شکل مستقیمی تحت تاثیر جهان شخصیتها قرار بگیرد. با این تاکید که فضاسازی نمایش به گونهای رخ بدهد که در آن هر رفتار یا ارتباط دلیل موجهای برای شرح دیدگاه یا تصمیم هر شخصیت در موقعیت باشد بیآنکه بخواهد توصیه یا پیشنهادی را برای مخاطب مطرح کند. لذا در این راستا نوع و جنس دیالوگها به گونهای نگارش شده است که قابلیت دارد جهان اثر را به فراخور موقعیت و برونریزی شخصیتها نسبت به شرایط معرفی کرده و از موقعیت مکانی نمایش بعنوان کارکردی چندگانه بهره بگیرد. هدف از بهره گرفتن موقعیت مکانی چندگانه در اثر آن است که فارغ از آنکه مخاطب بداند شخصیتها در خانه خود مسائل را طرح و تشریح میکنند آگاه شود که آن خانه مرکز رخ دادن اتفاقهایی است که در آن رازهایی فاش و در مقابل چیزهایی پنهان میشود. در واقع جهان نمایش با استفاده از لازمههای یک اثر موقعیت محور توانسته است تصویرسازیها و کنش و واکنشهای هر شخصیت را در ساختار کلی هدایت کرده و جهان اثر را در مرزی بین واقعیت و خیال بنا کند. البته از نگاه دیگر باید اذعان داشت که محدوده مشخص موقعیت مکانی این اثر توانسته بیشتر از آنکه باید شخصیتها را با برونریزیها و دغدغههایشان پیش روی مخاطب نمایان سازد تا بتواند با پیش آوردن درک درست، حس همذاتپنداری را نیز فراهم آورد.
نریشنها و آمبیانسهای موجود در این اثر جزو کارکردهایی صوتی در روایت هستند که به نوعی مخاطب را از شرایط و موقعیتهای جدید آگاه میسازند. لذا این کارکردها از سویی هم راستا با نوع برونریزیها و ارتباطی که هر شخصیت با سایرین برقرار میکند موثر هستند، زیرا همان طور که اشاره شد جهان اثر در مرزی بین واقعیت و خیال قرار دارد که در آن حتی صدای ذهن شخصیتها کارکردی اثرگذار قلمداد میشود. از نکات جالب جهان این نمایش باید به طراحی صحنه آن اشاره داشت که بر اساس دادههای ذهنی، نویسنده خانه شخصیتها را در طبقهای از یک ساختمان بلند مرتبه تعریف میکند که زاویه دید آنها نسبت به اتفاقهای جهان پیرامونشان از بالا به پایین است. حال این نوع نگاه از سویی گویای تشریح شرایط از فاصلهای معین است و یا ترس از نزدیک بودن به اتفاقها که این دوگانگی نیز معنای بار فلسفی بودن یا نبودن را مطرح میکند. خرده پیرنگهای موجود در جهان متن با دقت زیادی در روایت و جهان اثر گنجانده شده تا بعنوان اهرمهای روایی از نگاه دراماتیک در شیوه اجرایی اثرگذار جلوه کند.
اوج و فرودهای داشتههای روایت که به یقین تحت تاثیر موقعیت و فضاسازی است در درام این نمایش شرایطی را محرز میکند که بر اساس آن دغدغه هر شخصیت بنابر رویکردی شخصی به اجتماع اشاره داشته باشد، مانند دغدغه پسر خانواده که رسیدن به خواستههایش را در مهاجرت میداند و یا دختر بزرگ خانواده که سعی دارد با دلایل مدنظر خود همسرش را متوجه عدم خیانت نسبت به او کند. حال با وجود این شرایط باید گفت که شخصیتها در این اثر بعنوان نیز راوی هستند تا بتوانند اتفاقهای جهان پیرامونشان با کنش و واکنشهای گوناگونی در موقعیتهای مختلف بازگو کنند. لذا هدف از این تاکید در اثر آن است که در ابتدا انسجام موقعیتهای نمایشی رعایت شود و در ادامه بر اساس مولفه زمان آنها از گذشته به حال سفر کرده و ثمره حاصل شده را به تماشا بنشینند. با این دانسته که جهان اثر به نوعی با در اختیار داشتن این دادهها قصد دارد که بگوید جهان معاصر برای انسانها امروز بیشتر از آنکه بخواهد با هم بودن را رقم بزند آنها را ترغیب به تنهایی میکند.
حال با توجه به تمام نکات مطرح شده میتوان گفت که نویسنده و کارگردان این اثر دلیل استفاده از میزانسنهای سیال را به این جهت در اثر لحاظ کرده است که بتواند بار معنایی جهان نمایش خود را نسبت به جهان متن و شیوه اجرایی با قدرت بیشتری منتقل نماید تا مخاطب با کلاف ذهنی گره خورده سالن را ترک نکند.