نقد و بررسی نمایش «محرمانه» به نویسندگی و کارگردانی سیدمحسن میرهاشمی
آبدوغخیارهای دوران قاجار...
به قلم مجید اصغری، منتقد گروه تئاتراگزیت
ارزشگذاری منتقد: بدون ستاره- فاقد ارزش
برخی نمایشها هستند که از هر حیث موجبات حیرت مخاطبان را فراهم میآورند. این پدیدههای عجیبالخلقه انگشت به دهانمان میگذارند که برچه
... دیدن ادامه ››
اساس، متر و معیاری دوستان چنین خزعبلاتی را به صحنه راه میدهند. به راستی پیش خود چه فکر میکنند و حاجتشان از شکل دادن چنین کپکنامهای چیست. خدا هفت جد و آباد بازیگران و رقاصان و مطربان و دستاندرکاران تئاترهای سیداسماعیلی و لالهزاری و روحوضی و رو سونا جکوزی را بیامرزد. حداقل پای چنین مضحکههایی تکلیفت با خودت و چیزی که جلویت گذاشتهاند روشن و شفاف است. این که سینه ستبر نمیکنی و دلت را صابون نمیزنی که میروی «تئــــــــــاتر!» ببینی و در این بلبشوی زنده باد و مرده باد جامعه و شرایط نابسامان سیاسی کشور، حامی این هنر و هنرمندان والامقامش باشی. این یک هشدار جدی برای مسئولین و برخی هنرمندان و صدالبته مخاطبان تئاتر است که گرد هم بیایند و بیاندیشند و آسیبشناسی کنند که این چه نمایشهایی است که ما به روی صحنه میبریم. این میزان شعار و این میزان عقبماندگی و ابتذال را چگونه و با چه زبان و بیانی میتوان توجیه کرد و یا به راحتی از کنارش گذشت. با چه متر و معیاری قیمت بلیت این فاجعهی تاریخی هنری (که از حیث اهمیت با فاجعهی یازده سپتامبر برابری میکند) شصت هزارتومان است؟! تئاتر این کشور تا این اندازه بیصاحب شده که هر که از راه میرسد، هر قیمتی که دلش خواست میتواند بر نمایشش بگذارد و کسی متعرضش نشود؟! به جهنم که قیمت دلار و سکه و آمار تورم و کوفت و زهرمار بالا رفته! پس این دولت سراپا بیتدبیری و بمب ناامیدی چه غلطی میکند که هر مخاطب تئاتر برای هر نمایش باید پنجاه شصت تومان هزینه کند و سرآخر مانند کسانی که هیچ چیز دستشان را نگرفته، دست خالی از در سالنها بیرون بیاید. حضرات نمیتوانند این اوضاع را سروسامان دهند، چرا گور مبارک را گم نمیکنند. اساسا هنرنمایش چه خصوصی باشد و چه دولتی، باید شرایطی را فراهم آورد تا همهی آحاد جامعه بتوانند از آن بهرهمند شوند. این یک مطالبهی شفاف و دقیق است که مو لای درزش نمیرود و هیچ مسئول فرهنگیای نمیتواند از زیربار آن شانه خالی کند. نمایش «محرمانه» در طراحی صحنه، لباس و گریم هم به هیچ عنوان جزو نمایشهای پرهزینه محسوب نشده و نمیتواند پشت چنین توجیهاتی از این دست پنهان شود. در این اوضاع اسفناک سیاسی و اقتصادی که ما را محاصره کرده و لحظه به لحظه بر شدت آن اضافه میشود، همچنان نقد و حمایت از تئاتری که راستین و حقیقی برای آحاد ملت با هر نوع عقیده، سلیقه و سطح اقتصادیای هستند تاکید کرده و بر آثاری که مستقیم و غیرمستقیم ضد این جریان قرار میگیرند ولو در لباس هنر و فرهنگ باشند میتازیم. هنری که قرار بود در مواقع حساس اجتماعی و سیاسی پناهگاه افراد و احزاب گوناگون باشد، متاسفانه با خصوصیسازی ابلهانه و منفعتطلبانه برخی دوستان، استقلالش را از دست داده و به پدیدهای ضداجتماعی بدل شده است. آخر ما را چه میشود؟! به خدا پیشتر در همین تئاتر آدابی بود، اصولی داشت و هرکی هرکی نبود. به خدا پیشتر اگر کارگردانی، اثرش با نیم ساعت تاخیر شروع میشد، از شرم آب میشد و در زمین فرو میرفت یا در بدترین حالت، به طور رسمی و سرافکنده از مخاطبان عذرخواهی میکرد. فرقی هم نداشت که سالن پر باشد یا تنها یک نفر برای دیدن نمایش آمده باشد. تنها چیزی که یاد گرفتهاند این است که بعد از نمایش عجز و ناله کنند که این تئاتر بدبخت و بیچاره است و جان مادرتان به بقیه هم بگویید که بیایند و از هنرفاخر حمایت کنند! در کجای دنیا دیدهاید که بازیگر با لباس نمایش در کافه بیرون از سالن نشسته باشد از جلوی مخاطبان رد شود و برایش هم اصلا مهم نباشد که کیست و در این مکان چه میکند. خدا رحمت کند مرحوم اسکویی را. به خدا اگر او میبود، پوست سالم بر بدن چنین نابازیگرانی به جا نمیگذاشت. حال در خود نمایش چه میگذرد؟ یک نمایش سراسر آبدوغخیاری قاجاری که نه سرش مشخص است و نه تهش. در این آشفتهبازار از میزانسن و کارگردانی صحبت کردن مکروه است. با بازیهای بسیار بد، کلیشهای و عقبافتاده که دستاندرکاران تئاتر روحوضی را روسفید کردهاند. السا فیروزآذری که صدایش گویی از ته چاه بالا میآید، حسین رفیعی که با کفش اسپرت به صحنه میآید و سایر بازیگرانی که بود و نبودشان تاثیر چندانی در اصل ماجرا نمیکند. اصلا کل ماجرا را کنار بگذاریم و فعلا به آن کاری نداشته باشیم، آیا قرار نیست تئاتر ما از لحاظ فنی و دید بصری در کمپوزیسیون خود تفاوتی با تئاتر در سالهای دههی بیست و سی شمسی کند؟! تا کی قرار است در تئاتر ما از این میزانسنهای کپکزده استفاده شود؟! این که بازیگر، بازی خود را انجام داده و به گوشه صحنه میرود و مانند یک مخاطب روی صندلی از پیش تعیین شده مینشیند و بازی سایر بازیگران تماشا میکند و هر زمان که نوبت بازیاش فرا رسید دوباره وارد صحنه میشود. نمیدانم واقعا دوستان آیا اساسا تئاتر میبینند یا نه؟ حداقل یک سری به سایت یوتوب بزنند و چند تئاتر ببینند و از قید و بند این شامورتیبازیهای دهه چهلی خلاص شوند.
۲۰ دی ۱۳۹۸