نقد و بررسی نمایش «مادرنزاییده» به نویسندگی آرش میرطالبی
و کارگردانی آرزو خسروی و محمداحسان کریمی
روایت متولدین آبان ۹۸
به قلم مجید اصغری، منتقد گروه تئاتراگزیت
ارزشگذاری منتقد: سه ستاره- خوب
گاهی توانمندی یک کارگردان در چینش عناصر صحنه و یکپارچهسازی آنها آدمی را به تحسین وا میدارد. گاه تار و پود یک نمایشنامه چنان خوب
... دیدن ادامه ››
و دقیق به هم تنیده شده که در بدترین شرایط اجرایی نیز قوام و صلابت خود را حفظ میکند. گاه برخی بازیگران چنان پرقدرت صحنه را مال خود میکنند چنان که از ابتدا در آن زیست کرده و گوشهوکنارش را خوب میشناسند. اگر همهی این عوامل با هم جمع شوند که دیگر نورعلی نور میشود و منتقد را مجاب میکند تا نمره مناسب به اثر و اجرا بدهد. اما از این تعریف و تمجیدها که بگذریم، نمایش «مادرنزاییده» دلایل دیگری هم دارد که میتواند به عنوان اثری ارزشمند به مخاطبان معرفی شود. اثر سرشار از دغدغه است به اتفاقات روز جامعه. یک واکنش جدی و دقیق است به وقایع مهم تاریخی معاصر بالاخص آبان ۹۸. این دقیقا همان تئاتریست که نباید تعطیل شود و باید آن را حفظ و حراست نمود. تئاتر واکنشی، تئاتری مبارزهجویانه است و رهگشا. میتواند به عنوان الگو و شاخصی باشد برای کسانی که با خودسانسوری و ترس پا به صحنه میگذارند و چیزی را به مخاطب ارائه میدهند که فرسنگها با خود و جامعهشان فاصله دارد. هرچند ماندن و ایستادن در استعاره میتواند زیانبار باشد اما چارهای مفید است در برابر زور و فشار دستگاه سانسور. «مادرنزاییده» اگر کمی احتیاط و مصلحتاندیشی قاطیاش میشد هیچوقت رنگ صحنه را به خود نمیدید و هرگز زاییده نمیشد. وقایع دیوانهکننده آبانماه و عریانی خشونت عاملان نظام در کوچه و خیابانها چنان تلخ و دهشتناک بود که قلب هر آزادهای را به درد میآورد و خونش را به جوش. اما هنرمند حقیقی کارش خون دل خوردن و دم نیاوردن نیست. هنرمند حقیقی همچون آتشفشانی فعال است که خون به جوش آمده در دلش را با فریادی عظیم به جامعه سرریز میکند. او نه توان اندیشیدن دارد که بفهمد مصلحت چیست و کجا باید از خود احتیاط نشان دهد و نه به میزان استقبال تماشاچیان میاندیشد. او یک دیوانهی تمام عیار است که جنونش را به شکلی عریان و بیپرده به نمایش گذاشته است. این خلوص آشوبگرایانه تماشا دارد چرا که به سرعت با مخاطب ارتباط برقرار کرده و باعث پیوندی عاطفی و احساسی با آن میشود. اما یادمان نرود که فرم اجرایی تاثیری جدی و عمیق در این ارتباط دارد. جنبهی آگاهانهی نویسنده و کارگردانان اثر این است که نگاهی کاملا طبقاتی به اعتراضات اخیر داشته و اساسا با همین رویکرد به قضیه نگاه کردهاند. این رویکرد ناخواسته آدم را یاد این جمله مارکس میاندازد که:«تاریخ همهی جوامع تا این زمان، تاریخ مبارزهی طبقاتی بوده است». گویی نویسنده اثر چنان به این جمله ایمان آورده که حتی این مبارزه طبقاتی را تا رحم مادر نیز کشانده است. جنینهای داخل رحم نیز هنوز پا به این دنیا نگذاشته طبقهشان مشخص است. اما مؤلف نگاهی همسو با جنین طبقهی فرودست دارد. با نگاهی به پوستر نمایش که رامین غلامیبرجی آن را طراحی کرده این همسویی کاملا مشهود است. پوستر نمایانگر ترازوییست که نوزاد طبقهی فرودست را در یک کفهی آن گذاشتهاند. هیچ علامتی از زنده بودن نوزاد پیدا نیست. او همچون یک قربانی روی کفهی ترازو افتاده است. آن کفهی ترازو خالی است اما نسبت به نوزاد سنگینتر است. این اوج مظلومیت کودک را عیان میکند که در برابر هیچچیز هم حتی بار ارزشی نداشته و محکوم به شکست و فناست. او نیامده مورد ظلم واقع شده و از حق زیستن در شرایط مطلوب بیبهره است. این نوزاد هنوز لب به سخن نگشوده سرکوب میشود. مانند اعتراضات آبانماه که حکومت هیچ اعتراضی را تاب نیاورد و به شکلی بیسابقه دست به سرکوب خیابانی زد. این تطبیق جامعه و صحنه، به فاصلهی کمتر از دو ماه جای تحسین دارد و ما را کمی امیدوار به وضعیت تئاتر و نقد میکند.
در آبان ۹۸ سرشاخ شدن طبقه فرودست با حاکمیت را شاهد بودیم. در اینجا نیز دو جنین داریم که یکی از طبقه فرودست و دیگری از طبقه بورژواست. آن یکی از حقوق عقبافتادهاش میگوید و دیگری اصلا نمیداند حقوق عقبافتاده یعنی چه. این مسائل در ژنتیکشان نیز اثر گذاشته و غیر از آن نمی توانند به چیز دیگری فکر کنند. سرشاخ شدن دو جنین در رحم، پیشنهادی جهت مبارزه و مطالبهی حق است. مطالبهگری در شرایط فعلی امری روبهجلو و مترقی است. در دو جهانی که مؤلف میسازد (یکی در صحنه و یکی در پرده و به صورت فیلم) این مبارزه ادامه دارد. اما جنین طبقهی فرودست دست به اقدامی عجیب میزند. او مانند جنین دیگر از رحم خارج نمیشود. او با این تصمیم خود را تسلیم شرایط و وضعیت دنیای بیرونی نمیکند. جنین بورژوا به او التماس میکند که مانند او به دنیا بیاید. او دلش به حال جنین فرودست نمیسوزد چرا که بدون طبقه فرودست، منافع خود را در خطر میبیند. جنین فرودست در کنار سایر بشکهها و در کنار تاریخ میماند. او دست به کنش زده و در ظاهر مرگ خود را رقم زده اما بنای نابودی طبقهی حاکم را ساخته است. کنش او به ما میگوید که فرودست مظلوم است اما سرکوبپذیر نیست. جا دارد در این جا به بازی زیبای همایون حیدرزاده و سینا ابوالحسنی اشاره کنم. بعد از مدتها شاهد بازی درخشان بازیگران در نمایشی خوب و عالی در صحنه بودیم. امید که این روحیهی مطالبهگری همچنان در این گروه ادامه داشته باشد. چرا که اساسا همین نوع تئاتر است که میتواند مقابل سانسور قد علم کرده و حرف خودش را به کرسی بنشاند.
۳ بهمن ۱۳۹۸