در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | ژوآن درباره نمایش پرواز عمود کبوتر دریایی دودی بر فراز آب‌های سرد و معتدل اقیانوس اطلس: امروز به لطف صبا صالحیان این کار رو دیدم، ممنونم صبا ^__^ بیشتر از ۱۵
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:05:12
امروز به لطف صبا صالحیان این کار رو دیدم، ممنونم صبا ^__^
بیشتر از ۱۵ دقیقه تاخیر در شروع اون هم برای نمایشی که نزدیک ۱ ماهه روی صحنه‌ست واقعا غیر قابل توجیهه، فکر می‌کنم بهتره از این به بعد به جای نوشتن ضمیمه توی بلیت‌ها که "حتما نیم ساعت زودتر تشریف بیارید" ، هر روز به گروه‌ها اعلام کنن که "حتما برای وقت مخاطب ارزش قائل باشید."
دغدغه‌ی نمایشنامه به نظر من هم جامع نبود و صرفا به انتقاد مهاجرت می‌پرداخت بدون ذره‌ای گفتن خوبی‌ها(البته به جز قسمت مصاحبه) ، به همین دلیل من اصلا پیشنهاد نمی‌کنم که اگر دوستی دارین که برای مدت کوتاهی اومده ایران این نمایش رو ببینه، من زیاد همدلی با مهاجرین ندیدم.
بازی‌ها به طور کل دلچسب و متعادل نبود، متاسفانه به نظر من هیچکدوم.. یه جاهایی خوب بود و یه جاهایی نه، و این رفت و برگشت خوب و بد هی تکرار میشد و برای من کمی آزاردهنده بود و نمی‌دونم الان باید بگم فلان بازیگر نقشش رو خوب اجرا کرد یا نه.
بازیگر نقش ترانه متعادل‌تر بازی می‌کرد ، منظورم از تعادل ، یکدستیه و این حس زیاد بهم دست نمی‌داد که اینجا خوب بازی کرد و اینجا نه.
بعد از ترانه، بازیگر نقش پرستو و بعد ایمان ... دیدن ادامه ›› خوب بودن.
راستش نمی‌تونم تشخیص بدم نقش سام رو دوست نداشتم یا بازیِ بازیگر نقش سام و یا جفتش.
با بازیِ بازیگر نقش پریماه که چقدر هم شبیه آدری هپبورن بود واقعا نمی‌تونستم ارتباط برقرار کنم، حتی تلاش هم کردم ولی نشد. به‌نظرم جای تمرین خیلی بیشتری داشت. به قول یکی از دوستان آرامش و صدا و ظاهرش به نقش خیلی می‌خورد اما از نظر من بازی تصنعی داشت.
کیوان ساکت‌اف ابتدای کار انگار هنوز موتورش روشن نشده‌بود و هر چی به آخر کار نزدیک می‌شدیم بازی بهتری ارائه می‌داد.
صحنه‌ی قرار پرستو و ایمان در کافه‌ شمرون به نظرم هر دو بازیگر عالی عمل کردند.
فرم کار خیلی برام جذاب بود، تعاملی بودن کار رو خیلی پسندیدم با اینکه یه جاهایی شاید با تماشاگر-بازیگرهای نابلد طرف بودیم و طبیعتا حوصله‌مون سر می‌رفت. اما دوست داشتم، به این دلیل که انگار می‌خواد افراد با جون و دلشون این موضوع رو لمس کنن که ممکنه برای هرکدوممون این شرایط رقم بخوره. به‌نظرم برای تماشاگر-بازیگرها و کلا همه‌ی تماشاگرها می‌تونه تجربه جذابتری باشه اگر تماشاگر-بازیگرها یکبار قبلا کار رو دیده باشن و با آمادگی بیشتری روی صحنه حاضر بشن.
اما خب به طور کلی روند داستان رو تغییر نمی‌دن و قرار نیست ما آنچنان بداهه‌ای از بازیگرها ببینیم چون در نهایت انگار تصمیم خودشون رو می‌گیرن.
امشب ۴ تماشاگر-بازیگر خوب داشتیم و قطعا من ۱ امتیاز از ۳ امتیاز کار رو بخاطر اونها دادم.
تماشاگر-بازیگر نقش پریا واقعا خوب بودی.
و بعد ۳ آقای آخری که یکیشون معلوم شد آقای پوریا صادقیه.
دیالوگ ماندگار این اثر هم برای من مربوط میشه به تماشاگر-بازیگری که به تماشاگر-بازیگر بغلیش با یه لحن باحالی گفت : تو وطن نمیفهمی چیه :))) شما خیلی خوب بودی.
در کل خوشحالم که این نمایش رو دیدم ولی از اون کارهایی نبود که دلم بخواد دوباره ببینم، اگر بخوام بعدها دوباره ببینم احتمالا فقط به دلیل تجربه‌ی تماشاگر-بازیگر شدنه.
اقا جان، نکن...
من کجا شبیه سرندپیتی ام...
۱۴ بهمن ۱۳۹۸
ممنونم محمد جان
صبا جان :-*
۱۴ بهمن ۱۳۹۸
محمد حسن جان، حتما.
اصلا با اون بازی تک جمله ای، سطح خاک های صحنه رو جابه جا کردم به علاوه ی مهره های خودم.
۱۴ بهمن ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید