برداشت شخصی من از این فیلم که خیلی سعی کردم هم نظری واسش پیدا کنم ولی نشد این بود که:
بعد از تکرار این مسئله که آوا حرفامون رو میشنوه،مهتاب شروع به قصه پردازی راجع به خودش و علی کرد.داستان مهتاب و علی جلوی بیمارستان اصفهان تموم شد و واسه ملاقات و اتفاقات وابسته به آیدا در تهران تکرار شد.مثل قسمت سینما که مهتاب هم به آوا و هم نامزدش دروغ گفت،این اتفاقات مربوط به مهتاب و علی توی ذهن مهتاب بود برای تحریک کردن آوا تا بیدارش کنه.واسه همین آخر فیلم هم گفت یه روزی بالاخره همه چیو خودت میفهمی آوا..